میزان دخالت فهم پیشینیان در مهندسیِ معکوس
عبارت پیشینیان در تبیین آیات قرآنی را میتوان به دو دسته «متون تفسیری» و «احادیث معصومین علیهم السلام» طبقهبندی کرد. متون تفسیری غیر روایی نمیتواند اساسِ کار معناشناس در فهم قرآن باشد؛ زیرا چه بسا در فهم مفسّر یا روش او خللی وجود داشته باشد. در این صورت فهم مفسر بهعنوان مؤید فهم معناشناس مطرح میشود و یا معناشناس فهم او را بهعنوان برداشتی مغایر مطرح و نقد میکند. به بیان دیگر، این متون، پردازش اطلاعات فردِ واسط - مفسر - از متن قرآن است که دخالت دادن آن در معناشناسی ما را به ذهن و مراد مفسّر نزدیک میکند نه به معنای متن قرآن.
در فهم واژههای قرآنی برای مهندسی معکوس و کشف ارتباط حوزهها، همچنین نباید تصورات پیشین خود را دخالت داد و باید کوشید تا قرآن را به دور از اندیشه و تفسیر مفسران، فیلسوفان و دیگر اندیشمندان فهمید. فهم درست واژههای کلیدی در بستر حوزههای معنایی ما را به فهم درست قرآن نزدیک میکند.۱ تحمیل قول لغتدانان، مفسران و فیلسوفان، ممکن است ما را از فهم متن قرآن و مهندسی معکوس آن باز دارد؛ به این دلیل که شاید فهم آنها بر اساس جهانبینی خاص شکل گرفته باشد که مراجعه به آن فهم ما را از نسبتها و روابط حاکم بر واژههای قرآنی دور و به جهانبینی دیگری نزدیک کند.
قرآن و پیروی از زبان قوم
میان اینکه قرآن از زبان قوم پیروی کرده باشد و اینکه بر پایه زبان قوم آمده باشد - دستکم از دیدگاه نظریه میدانهایی معنایی - کاملاً تفاوت وجود دارد. گرچه