جهانبینی جاهلی در شبه جزیرهٔ عربستان که شالوده آن کفر بود به جهانبینی الهی که بر توحید تکیه داشت، تغییر یافت. جهانبینی اسلامی و جهانبینی جاهلی کاملاً متفاوت بودند، اگرچه زبان واحدی حاکی از هر دو جهانبینی است. نکته مهم در این است که با نزول نخستین آیات وحی، کانون جهانبینی توحیدی متولد شد، ولی این جهانبینی با تمام میدانها و حوزههای معنایی یکجا و دفعتاً تعریف نشد، بلکه ۲۳ سال طول کشید تا مؤلفههای گوناگون آن در کنار یکدیگر شکل بگیرند و جهانبینی جدید بر الفاظ کهن استوار شود. این بدان معناست که اگرچه قرآن به زبان عربی نازل شده است، ولی جهانبینی جدیدی آفرید و به هیچ وجه بازتاب عقل عرب جاهلی نیست.۱
در مهندسیِ معکوس و معناشناسی قرآنی با استفاده از حوزههای معنایی، واژههای کلیدی، معنای پایه و نسبی، دستگاه معنایی بازسازی میشود. در این فرایند سه پرسش اساسی پیشِ روی معناشناس است:
۱. تحلیل به دست آمده تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
۲. فهم پیشینیان تا چه اندازه در معناشناسی دخیل است؟
۳. روایات چه جایگاهی در معناشناسیِ قرآن دارند؟
واقعنمایی بر پایه تدریج بر کشف
یکی از نقاط قوت این روش در بیان رابطه متن و واقع است. این روش رابطهای دوسویه و مستقیم میان متن و معنا برقرار میکند و با اتکا به دیدگاه سوسور در نشانهشناسی، دلالت را مبتنی بر دال و مدلول و دو طرفه میداند.۲