علم و ایمان محروم شود. البته، رابطه آیه با واژههای ذکر شده در یک سطح نیست، بلکه رابطه طولی دارند که ایزوتسو این رابطه را در جدولی نمایش داده است.۱ بنابر این جدول، آیه، نخست علامت و نشانه برای حوزه علم است و ابزار آن قلب، فؤاد و لبّ است و سپس در حوزه ایمان نقشآفرینی میکند.
میتوان گفت خداوند قصد کرده است که انسان آیات - تکوینی و تشریعی - را دریابد و هدف اصلی خداوند از این خواسته بسترسازی برای ایمانآوری انسان بوده است. در مسیرِ انسان از آیه تا ایمان، دو بخش عمده وجود دارد که از آفرینش معنا آغاز میشود و به ایمان یا کفر فرجام مییابد. بخشی از آن که مربوط به خداوندست، قوسِ نزول معناست که با مراحل «آفرینش معنا، ایجاد اسباب فهم معنا در انسان، قرار دادن آیه در ازای معنا» شکل میگیرد. بخش مربوط به انسان قوس صعود است که از مراحل «مواجهه، کارکرد ابزار اولیه، کارکرد ابزار ثانویه، فهم معنا، واکنش ابتدایی و واکنش نهایی» تشکیل میشود.
قوس نزول همان نقش جهانبینی در تولید زبان را نشان میدهد. خداوند برای تأمین هدف خود در انتقال معرفت به بشر معنا را میآفریند و در برابر آن نشانهسازی میکند.
قوس صعود در حقیقت همان مهندسی معکوس است که در آن انسان معنا را از طریق نشانهها فهم میکند. قرآن برای مهندسی معکوس یا تحلیل معنایی، اهداف خاصی در نظر دارد؛ بنابراین، قرآن معناشناسیِ هدفمند را به رسمیت میشناسد. اگرچه پردازش اطلاعات و مفهومسازی در رمزگشایی از نشانهها مهماند، ولی نباید به آنها بسنده کرد، بلکه معناشناسی باید انسان را به ارادهٔ الهی که سعادت و هدایت بشری است، رهنمون سازد. فرایند معناسازی، تولید زبان، رمزگشایی و معناشناسی را در قرآن میتوان به شکل زیر نشان داد.