حاکی از این دستگاه معنایی است و تفاوتهای معنایی سبب تشکیل نظام زبانی متفاوت میشود. تفاوت زبانها به دلیل تفاوت واژگان نیست، بلکه ریشه تفاوت دستگاههای زبانی، در مفاهیمی است که در هر دستگاه زبانی موجود است.
زبان تنها وسیله انتقال معنا نیست، بلکه وسیله به تصویر کشیدن جهانبینی و فرهنگ یک قوم است. یکی از جلوههای زبان این است که فرهنگ و اندیشههای درون یک جهانبینی را در قالب نظام زبانی انتقال دهد؛ از اینرو، در مواجهه با یک قوم، نظام واژگانی آن قوم - اگر درست تأویل شود - ما را به جهانبینی آن قوم راهنمایی میکند؛ به دلیل این که انسانها جهانبینی قومی خود را در قالب زبان و در یک نظام واژگانی تبیین میکنند.
میتوان با تحلیل متن، قوت و ضعف جهانبینی را بررسی کرد. به نظر میرسد با این روش همچنین میتوان اعجاز معناشناختی قرآن را بررسی کرد و انتظام جهانبینی آن را به اثبات رساند و بدین ترتیب به اعجاز لفظی قرآن راه یافت؛ زیرا کرد خارجی جهانبینی در قالب متن است و در واقع، قرآن، تصویری از جهانبینی خود ارائه میکند. اگر الفاظ، تصویرگری را بهخوبی ادا نکنند، معنا دچار خلل میشود. به بیان روشنتر اعجاز واقعی قرآن در پیوستگی جهانبینی و انتظام فکری آن است که در قالب الفاظ قرآنی نمود خارجی یافته است و این الفاظ هستند که معنا و جهانبینی قرآن را نمایان میکنند.
قرآن ارتباط نشانه با معنا را با استفاده از تعبیر آیه/ آیات بیان میکند. این تعبیر گاهی در امور تکوینی و گاهی در مورد متن قرآن است.
در آیههای زیر آیه/ آیات، نشانهای برای «هدایت، یقین، شکر، تفکر، تذکر، تعقل، تقوا» است. (كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ)۱؛ (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ