اندیشهای که در دستگاه قرآنی سامان نیابد، مورد پذیرش نظام جهانبینی قرآن قرار نگرفته است.
رکن اساسی اندیشه
اگر نظامِ یک اندیشه را شبیه یک تسبیح در نظر بگیریم، تمام ارکان سامانیافته و منظم آن با یک رکن اساسی (مانند نخ تسبیح) به هم متصل میشوند، تا یک نظم درونی ایجاد شود؛ بهگونهای که اگر این رشته گسسته شود، کلیت نظام نیز از بین میرود. رکن اساسی در اندیشه قرآن کریم، «اللّه» است. رکن بودن اللّه در نظام معنایی قرآن حتی از سوی غیر مسلمانانی نظیر ایزوتسو نیز مورد تأکید قرار گرفته است.۱
جهانبینی قرآن با رکن «اللّه» در مقابل جهانبینی الحادی قرار میگیرد که رکن اساسی آن انسان است. اگر انسان از جهانبینی الحادی حذف شود، این جهانبینی انسان محور نیز فرو میریزد.
کانونهای معنایی
ایزوتسو زبان و اندیشه را به ساختمان تشبیه میکند. کانونهای معنایی بهمثابه اتاقهای مختلف یک ساختماناند. اگر بپذیریم که اندیشه ویژگیهای پیشگفته را دارد، باید رابطه زبان و اندیشه (معنا) را بررسی کرده و به دست آوریم.
در پاسخ به این پرسش، باید به دو رویکرد مختلف که در باب فکر کردن وجود دارد، بپردازیم: رویکرد نخست این است که انسان با واژگان فکر میکند و اندیشه او بدون زبان اساساً شکل نمیگیرد، اما بر اساس رویکرد دوم، واژگان و زبان تنها انعکاس اندیشهاند. صرف نظر از اینکه اندیشه انسان از وجود زبان شکل گرفته