یک دستگاه را دارد. به یک شیء زمانی دستگاه گفته میشود که دارای اجزاء تعریفشده و سیستم باشد، به طوری که با تغییر اجزاء دستگاه کارایی خود را از دست میدهد، اندیشه نیز از این ویژگی برخوردار است. به این معنا که اندیشه مانند یک دستگاه ارگانیک دارای اجزای اصلی و فرعی است که هر جزء آن زمانی کارکرد خود را خواهد داشت که در جای خودش قرار بگیرد و با دیگر اجزا در هماهنگی و انسجام کامل باشد؛ در غیر این صورت دستگاه کارکرد خود را از دست خواهد داد.
این ویژگی بهصورت کامل از اندیشه به زبان منتقل میشود. البته، تمامی اندیشهها از نظر هماهنگی و انسجام در یک رتبه قرار ندارند و برخی اندیشهها در رتبه بالاتری قرار دارند. برای مثال، قرآن بهعنوان یک دستگاه معنایی منسجم نشان از اندیشه یا جهانبینی هماهنگ و منظمی دارد که انسجام خود را در متن به نمایش گذارده است.
قرآن خود دلیل انسجام و هماهنگی آیات را به این نکته باز میگرداند که این نظم برگرفته از علم و جهانبینی منسجم ورای آن است (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً)۱؛ بر اساس این آیه، قرآن به این دلیل از اختلاف و عدم انسجام رنج نمیبرد که از سوی خداوند صادر شده است.
اندیشه مورد پژوهش، اندیشهای است که همانند یک دستگاه از اجزای منسجم و نظام درونی برخوردار باشد. برای نمونه، نظام درونی قرآن از معرفتشناسی که معیار ارزشگذاری گزارههاست به مسائل فقهی و مسائل اخلاقی در کوچکترین مباحث انسجام بخشیده است.
بنابراین همانگونه که معناشناسان ساختارگرا اعتقاد دارند، در مطالعه یک واژه باید آن را در درون دستگاه معنایی بررسی کرد.