65
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

واحد برای آن مشکل است. وی برای توضیح نظریه خود از واژه بازی استفاده کرده است. همه واژه بازی را در زبان به‌کار می‌برند و بازی را از غیر بازی تشخیص نیز می‌دهند، اما در صورتی که قصد داشته باشیم این واژه را ذات‌گرایانه معنا کنیم، هیچ مؤلفه ثابتی را در میان استعمال‌های متفاوت آن نمی‌توان یافت. وی به همین دلیل اصطلاح شباهت خانوادگی (family resemblance) را به‌کار برد. نظریه شباهت خانوادگیِ معنا این است که معانی واژه‌ها مانند اعضای یک خانواده هستند. میان اعضای یک خانواده شامل فرزند، برادر، خواهر، مادر و پدر مشابهت وجود دارد، اما این شباهت‌ها بین همه اعضاء مشترک نیست؛ اما ترکیب آنها با هم‌دیگر نسبت و طیفی ایجاد می‌کنند که مربوط به این خانواده است و در خانواده دیگری نیست.۱ ویتگنشتاین معتقد بود که معنای واژه را باید از کاربرد آن واژه در زبان شناخت و تا زمانی که واژه در عبارت و زبان کاربرد پیدا نکند نمی‌توان از معنای آن سخن گفت؛ بنابراین، معنای فرهنگ‌نامه‌ای از دیدگاه کارکردگرایان در دیدگاه افراطی باطل است و نباید آن را مبنای معناشناختی قرار دارد. نگاه کارکردگرایانه در پی آن است که برای فهم معنای متن باید به کاربرد واژه در بافت زبانی توجه کرد و از طریق بررسی انواع ارتباط‌های موجود میان واژگان معنای متن را کشف کرد.

معناشناسی میدان‌های معنایی یکی از نظریه‌های کارکردگرایانه در معنا است؛ یعنی از سویی نظریه ذات‌گرایانه معنا را قبول ندارد و معتقد نیست که برای واژگان معنای ثابتی وجود دارد. در عین حال، نسبیت معناشناختی نظریه‌های هرمنوتیکی را نیز نمی‌پذیرد. نسبیتی که در نظریه میدان‌های معنایی مورد توجه است، نسبیتی است که آن را باز بسته کارکردهای درون متن می‌داند. نکته مهم این است که کشف معنای نسبی در نظریه میدان‌های معنایی راهی جز مراجعه به متن ندارد.

1.. Wittgenstein, Philosophical Investigations, p. ۳۶، (No. ۶۶).


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
64

زمینه‌ای و رویکرد کارکردی به نگاه ذات‌گرایانه این است که نباید معنا را یک امر ثابت و مطلق به شمار آورد، درحالی‌که در واقعیت زبان چنین چیزی نیست. هر واژه‌ای از یک تاریخ معنایی برخوردار است و به جغرافیا و فرهنگ بستگی کامل دارد؛ زیرا واژه‌های زبان به سرعت تغییر می‌کنند؛ بنابراین، از آنجا که رویکرد کارکردگرایانه، دیدگاه ثبات‌گرایانه معنا را نقد می‌کند، معنا را نسبی می‌داند، اما از طرف دیگر با رویکرد زمینه‌ای نیز موافق نیست و معتقد است که رویکرد زمینه‌ای نه‌تنها به نسبی‌گرایی مطلق در معنا می‌انجامد، بلکه ضوابط زبانی را نیز نادیده می‌انگارد. قواعد، ساختار و مناسبات زبانی که باید میان انسان‌ها برقرار باشند تا مفاهمه صورت بگیرد در نگاه تفسیری و زمینه‌ای به کلی از بین می‌رود.

بیشتر دیدگاه‌های هرمنوتیکی میان زبان و ادبیات و بسته هویتی که میان انسان و زبان قرار دارد، فاصله ایجاد می‌کنند. این دیدگاه‌ها هویت مستقلی برای زبان در نظر نمی‌گیرند و اعتقاد دارند که باید متن را به شرایط بیرون از آن بازگرداند. در مقابل نگاه کارکردگرایی تلاش می‌کند که واقعیت معنای زبانی را به درون زبان بازگرداند، اما نه به معنای ذات‌گرایانه بلکه به معنای کارکردی آن. به این ترتیب که معنای یک واژه یا عبارت کاملاً به نوع نقش و کارکردی که آن واژه در مجموعه و بافت زبانی ایفا می‌کند، بستگی دارد. این نوع نگاه کارکردگرایانه را باید به نظریه ویتگنشتاین نسبت داد. البته، ویتگنشتاین دو نظریه و دو دوره تاریخی داشت. نظریه اول او همان دیدگاه تصویری از زبان است که نگاهی کاملاً ذات‌گرایانه به زبان دارد. نگاهی که با پوزیتیویسم منطقی گونه‌ای تعامل و مراوده داشت؛ اما پس از مدتی از نظریه خود برگشت و به نظریه کارکرد‌گرایانه را قائل شد.

ویتگنشتاین در رویکرد کارکردی معنا معتقد بود که اساساً هسته معنایی وجود ندارد و همچنین وی نشان می‌داد که در عبارت‌های مختلف یا کاربردهای مختلف، گاهی یک واژه به قدری تنوع معنایی می‌یابد که یافتن حتی یک مؤلفه

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6425
صفحه از 296
پرینت  ارسال به