معرفی کنیم. اهمیت این امر زمانی روشن میشود که آثار پدید آمده در معرفی این روش را بررسی کنیم. غالب این آثار مباحث کاربردی هستند و اصول نظری آن را بدون مرزبندی مطرح کردهاند. از آنجا که معناشناسی حوزههای معنایی، پیش از رشد و توسعه جای خود را به معناشناسی زایشی و شناختی داد، زبانشناسان در ساماندهی آن نکوشیدند. در میان نگاشتههای فارسی، هیچ تلاشی در نظام بخشیدن به اصول و مبانی معناشناسی میدانی صورت نگرفته است. اگرچه میتوان این اصول را لابهلای کتاب خدا و انسان در قرآن بهصورت پراکنده یافت، ولی این مقدار برای الگوگیری عملی و کاربردسازی روش، کافی نیست. البته، کتاب بیولوژی نص۱ با پرداختن به این روش معناشناسی بخشی از این نقیصه را برطرف کرده است.
رویکردهای مختلف به معنا
نظریههایی که در حوزه زبان مطرحاند را بهطور کلی و از حیث تعامل با معنا میتوان به سه دسته تقسیم کرد. این سه دسته یا رویکرد عبارتند از: رویکرد ذاتگرایانه، رویکرد زمینهای و رویکرد کاربردی.
رویکرد ذاتگرایانه
یک رویکرد در حوزه معناشناسی رویکرد ذاتگرایانه به معنا است. دیدگاه پارهای از نظریهها از جمله دیدگاههای سنتی به معنا این است که معنا مقوله یا بسته تعریف شدهای است که با لفظ و واقع ارتباط مییابد و این معنا در هر واژه از یک هسته و ذاتی برخوردار است که تغییر نمیپذیرد و زمانی که معنا اطلاق میکنیم