51
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

نظریه‌های دیگری در حوزه‌هایی مانند رابطه ذهن و زبان پشتیبانی می‌شود؛ به طوری که اگر خود معناشناس بداند که نتیجه قواعدِ به‌کار گرفته شده او، حاصل نظریه‌هایی است که رابطه ذهن و زبان را بیان می‌کند، شاید آن قواعد را نپذیرد. برای مثال، کسی که در نظریه معناشناسی خود در تفسیر متن به دو واحد واژه و ساختار بسنده می‌کند، دانسته یا ندانسته به این نظریه تن داده است که برای شناخت جهان‌بینی یک متن همین دو واحد زبانی کافی‌اند و در نتیجه از عوامل دیگری نظیر بافت، سیاق و میدان‌های معنایی بهره نبرده است و کسی که این دو بخش زبان را در انعکاس اندیشه کافی نمی‌داند، بی‌شک باید از قواعد دیگری نیز استفاده کند. هرچه در یک نظریه این روابط به‌صورت جزیی‌تر و دقیق‌تر مشخص شود این امر در قواعد کاربردی‌تر بروز و ظهور می‌یابد. افزون بر آن تمام قواعد کاربردی به‌صورت منسجم به‌کار بسته می‌شود؛ یعنی ممکن است زبان‌شناسان در علوم گوناگون همچون صَرف، نحو، معانی و بیان قواعد جزئی و پرشماری استخراج کرده باشند و از آنجا که به مبانی این قواعد توجه ندارند در کاربست آنها نظام‌مند و سازگار حرکت نمی‌کنند. غفلت از حوزه‌های فلسفه ذهن، رابطه ذهن و زبان و مانند آن در حوزه قواعد کاربردی معناشناس را با مشکلاتی روبه‌رو می‌کند. حاصل این‌که نباید معناشناسی را به روش فهم متن فروکاست؛ چه این‌که معناشناسی بر شناخت تکیه کرده و فهم متن یکی از ابعاد شناخت به حساب می‌آید نه همه ابعاد آن.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
50

کاربردشناسی، اطلاعات غیرزبانی نیز مورد نیاز است.

امروزه بسیاری از معناشناسان مرزبندی میان معناشناسی و کاربردشناسی را نادرست می‌دانند و این تمایز را مخل مطالعه جامع معنا به شمار می‌آورند؛ زیرا معتقدند حذف آنچه که به‌عنوان شرایط گوینده و شنونده در کاربردشناسی مطرح است از معناشناسی در حقیقت حذف بافت غیر زبانی از مطالعه معناست و این مطالعه ناقص معنا در معناشناسی را در پی خواهد داشت.۱

قلمرو معناشناسی

امروزه معناشناسی به‌عنوان روشی برای فهم معنای متن شناخته می‌شود درحالی‌که معناشناسی در تعریف رایجِ خود عبارت است از مطالعه علمی معنا و با هر چیزی که با معنا سروکار دارد. پس فروکاست آن به معناشناسیِ زبانی تنها به این دلیل است که توجه معناشناسان به این جنبه از معناشناسی بیشتر از جنبه‌های دیگر است. اگر معناشناسی با تمام آنچه که با معنا مرتبط‌اند سر و کار داشته باشد گستره وسیعی را شامل می‌شود و تبدیل به دانشی فراگیر می‌شود و به همین دلیل است که معناشناسی را در سه رویکرد معناشناسی فلسفی، منطقی و زبانی مطالعه می‌کنند.

باید توجه داشت که معناشناس در حوزه‌های فرآیند ساخت معنا، فلسفه ذهن، رابطه ذهن و زبان، فرآیند تعبیر و فرآیند کشف معنای متن، دارای نظام فکری منسجم است. به این معنا که معناشناس باید در تمامی این رشته‌ها نظریه‌پرداز باشد اما این الزام وجود دارد که میان نظریه‌های انتخاب شده در این حوزه‌ها باید انسجام درونی داشته باشد.

اگر معناشناس در حوزه فهم متن از قواعدی خاص استفاده می‌کند، از سوی

1.. برای توضیح بیشتر، نک: قائمی‌نیا، بیولوژی نص، ص‌۷۷-۸۲.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6165
صفحه از 296
پرینت  ارسال به