47
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

ندارد.۱ نهایت کاری که با هرمنوتیک می‌توان انجام داد نقد فهم‌های گذشتگان است. این در حالی است که هرمنوتیک در مقابل این نقد نمی‌تواند روش جدیدی ارائه دهد؛ از این‌رو، هرمنوتیک تنها نقش تخریبی پیدا کرده است و از قدرت بازسازی برخوردار نیست. در مقابل، معناشناسی به دلیل عینی‌گرا بودن ضوابطی در کشف معنا ارائه می‌دهد. بدین ترتیب، معنا‌شناسی کارکرد ایجابی داشته، مقابل جریان‌های هرمنوتیکی قرار می‌گیرد. از این‌رو، به نظر می‌رسد تنها راه رویارویی با گرایش‌های هرمنوتیکی، جریان‌های زبان‌شناختی و معناشناختی است.۲

در طول تاریخ اسلام نیز هر زمان مسائل هرمنوتیکی مطرح شده‌اند در مقابل جریان‌های زبان‌شناختی و معناشناختی قوت گرفته و قواعد زبان‌شناختی شبهه‌های ناشی از دیدگاه‌هایی که ماهیت هرمنوتیکی داشته‌اند را پاسخ گفته است‌. برای مثال در دوره صدر اسلام ادعای افرادی همچون خوارج در مورد فهم قرآن که در حقیقت یک ادعای هرمنوتیکی بود با مباحث زبان‌شناختی در تقابل بوده است.

بحث اصلی خوارج این بود که در فهم قرآن اساساً به چیزی ورای قرآن نظیر امام نیاز نداریم. مفهوم کفایت کتاب خداوند نیز این است که معصوم هیچ نقشی در تأویل، فهم و معناشناسی قرآن نخواهد داشت. این به معنای عدم وجود هرگونه ضابطه و روشی در فهم قرآن است و این‌که هر مخاطبی می‌تواند برداشت‌های بدون ضابطه خود را به قرآن نسبت دهد.

در مقابل حضرت علی علیه السلام با تأکید بر پیدایش ادبیات، نحو و امثال آن، به‌گونه‌ای که ذیل بحث‌های زبان‌شناسی و معناشناسی قرار داشت بر ایجاد ضابطه و قانون در فهمِ متن تأکید می‌ورزیدند.

1.. ایزدپور، فهم دینی در بستر آگاهی‌های جدید، ص۱۳۴.

2.. برای مطالعۀ بیشتر در این‌باره، نک: قائمی‌نیا، وحی و افعال گفتاری، ص۳۱۵-۳۳۷.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
46

معناشناسی و هرمنوتیک

برخی از نویسندگان معاصر هرمنوتیک را دانشِ فهم تعریف کرده‌اند،۱ ولی معناشناسی دانش معناست. هرمنوتیک در این‌باره بحث می‌کند که فهم چیست و چه عناصری در شکل‌گیری فهم دخیل‌اند و در چه شرایطی فهم ممکن است. هرمنوتیک فراز و فرود‌های فراوانی داشته و مرتب موضوع خود را تغییرداده، اما هرمنوتیک معاصر که همان هرمنوتیک گادامری است در واقع، در فهم بحث می‌کند؛ بنابراین، می‌توان آن را به طور مطلق «دانش فهم» نامید. هرمنوتیک معاصر بحثی فلسفی در این‌باره است که فهم چیست. آیا فهم مبتنی بر پیش فهم‌ها و پیش‌فرض‌هاست و آیا فهم روش دارد؟ به بیان دیگر، هرمنوتیک گادامری رویکردی هستی‌شناسانه به فهم دارد و آن را یک مقوله وجودی در نظر می‌گیرد و نه یک مقوله معرفت‌شناختی. در مقابل، معناشناسی از معنا بحث می‌کند، معنای درون زبان چیست، چگونه به وجود می‌آید و چگونه می‌توان معنای جمله یا واژه را یافت. از این جهت معناشناسی یا سمانتیک را می‌توان در مقابل دانش فهم، دانش معنا تعریف کرد. البته، فهم و معناشناسی با هم ارتباط دارند؛ به این معنا که اگر قصد داشته باشیم درباره فهم تحقیق کنیم طبیعی است که باید اطلاعاتی درباره معنا نیز داشته باشیم، اما تفاوت عمده این دو دانش در این است که هرمنوتیک بیشتر شکل ذهنی پیدا کرده است. هرمنوتیک جدید سابجکتیو(subjective) است. ولی معناشناسی طرفدار روشی عینی‌گرا و آبجکتیو(objective) است.

به این ترتیب، می‌توان گفت که معناشناسی مقابل هرمنوتیک قرار می‌گیرد. مهم‌ترین آموزه هرمنوتیک گادامری در مقایسه با معناشناسی این است که فهم تنها یک واقعه و حادثه است که برای مفسر رخ می‌دهد و در عملیات فهمِ روش کارایی

1.. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، ج۲، ص۳۶۹.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6185
صفحه از 296
پرینت  ارسال به