43
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

است. انعطاف‌پذیری معنا را باید نسبت به زبان معنا کرد. مقصود از انعطاف‌پذیری معنا در معناشناسی ‌‌شناختی این نیست که معنا نسبت به خوانندگان دستخوش تغییر ‌شود، بلکه نسبت به سیاق‌های متنی و کاربردهای زبانی معنا تغییر می‌یابد.

کاربردی بودن معنا

افزون بر انعطاف‌پذیری، معنا کاربردی است. معنا را باید در کاربرد تعیین کرد و بیرون از کاربرد نمی‌توان معنا را به طور کامل تعیّن بخشید؛ زیرا معنا انعطاف‌پذیر است و بر اساس این‌که در چه سیاقی به‌کار رود، تغییر می‌کند. انعطاف‌پذیری معنا در حقیقت تبیینی بر سیاق‌مندی و همچنین مبتنی بر کاربردی بودن معناست. هر کتاب لغتی را که تورّق کنیم معناهایی را که در واقع، کاربردهای مختلفِ واژه هستند، ثبت کرده است، زیرا بیرون از کاربرد معنایی وجود ندارد.۱

بدن‌مندی معنا

معنا، بدن‌مند است. بدن‌مندیِ معنا عبارت است از این ‌که معنا در پیدایش خود به تجارب بدنی انسان بر می‌گردد. نسبت‌هایی که انسان به‌واسطه چشم و گوش و دیگر حواس خود با جهان پیرامون برقرار می‌کند سبب می‌شوند تا معانی به وجود آیند، اما معانی کاملاً از عالم ماده جدا نمی‌شوند‌ و نمی‌توان آنها را به اصطلاح فلسفی تنها یک سری وجودهای ذهنی در نظر گرفت.

در نهایت، می‌توان معانی را موجودات مثالی در نظر گرفت که در هر عالمی که باشند صورت مادی دارند. معانی در نسبتِ انسان با عالمِ ماده به وجود می‌آیند. اساس زبان بشر را مفاهیم مادی تشکیل می‌دهند از این‌رو، به کمک مفاهیم مادی

1.. Geeraert, Cognitive linguistics: Basic readings, p. ۵


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
42

کنیم معنای واژه پدیدار می‌شود. در واقع، معناشناسی سازه‌ای، معنا را بسته‌بندی شده و تمام شده در نظر می‌گرفت. در نوساختارگرایی نیز همین‌گونه بود. در تمامی جریان‌های پیشینِ معناشناسی تا اندازه‌ای ادعا شده که معنا را یک بسته‌بندی کامل در نظر بگیرید؛ اما معناشناسی‌‌ شناختی معتقد است که معنا را باید یک چارچوب یا بسته‌بندی ناتمام در نظر گرفت. معنا، انعطاف‌پذیر است و دو رو دارد. یک روی آن بسته و روی دیگر باز است. از این‌رو، در معنا یک نوع انعطاف‌پذیری پدید می‌آید.۱

سیاق‌مندی معنا

انعطاف‌پذیری به این معناست که از سیاقی به سیاق دیگر در معنای واژه یک سری تغییراتی پیدا می‌شود. اگر معنا سخت و تمام شده بود، از سیاقی به سیاق دیگر تغییری در معنا پدید نمی‌آمد. از این‌رو، باید معنا را طوری تبیین کرد که درون آن انعطاف‌پذیری وجود داشته باشد. البته، انعطاف‌پذیری معنا در معناشناسی با عدم تعیّن معنا در هرمنوتیک تفاوت اساسی دارد. در هرمونوتیک، معنا را نامتعین در نظر می‌گیرند، اما معناشناسی قائل است که معنا تعیّن دارد. نامتعین بودن معنا در هرمونوتیک این‌گونه است که معنا از خواننده‌ای به خواننده دیگر تغییر می‌کند؛ زیرا خواننده به معنا تعیّن می‌بخشد.

بنابراین، معنا در بند ذهن مخاطب و پیش‌فرض‌ها و فهم اوست. از این‌رو، بر اساس هرمنوتیک گادامری معنا نسبی و انعطاف‌پذیر است، اما انعطاف‌پذیری معنا به ذهن خواننده باز می‌شود و اصطلاحاً خواننده محور است. ولی معناشناسی در هر مکتبی که باشد خواننده محور نیست. معنا‌شناسی متن محور و زبان محور

1.. Geeraerts, Cognitive linguistics: Basic readings, p. ۴.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6190
صفحه از 296
پرینت  ارسال به