39
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

طرفداران این مکتب معتقدند باید دو کار در زبان‌شناسی انجام گیرد:

۱. سازه‌های معنا و مؤلفه‌های معنایی کشف شود؛ یعنی در هر واژه‌ای توجه کنیم که معنای آن از چه مؤلفه‌هایی تشکیل شده است.

۲. معنا را باید به‌صورت فرمول نشان دهیم. از فرمول‌های ریاضی و منطق استفاده کنیم تا معنای ترکیبی که برای واژه‌ها وجود دارد نمایان شود. برای مثال، در فرهنگ‌های انگلیسی معنای واژه بچلر (bachelor) راجست‌و‌جو کنید. واژه بچلر یک مدخلِ لغت‌نامه‌ای است. کتاب‌های لغت در ذیل مدخل‌های خود، اطلاعات متنوعی ارائه می‌دهند. اطلاعاتی از این قبیل که آیا این واژه اسم است یا فعل؟ اگر اسم است بر معنایی مجرد و انتزاعی دلالت می‌کند یا بر معنای مادی؟ بر یک چیز دلالت می‌کند یا چند چیز؟ موجود زنده است یا غیر زنده؟ حیوان است یا انسان؟ در ذیل مدخل بچلر چنین آمده که انسان است. انسانی که ازدواج نکرده است. مدخل‌های لغت‌نامه‌ها تمام اطلاعات واژگان را به‌صورت درختواره ارائه می‌دهند؛ گرچه شاید منظم نباشد، ولی می‌توان آنها را به‌صورت یک درختواره تنظیم کرد.

در روش معناشناسی زایشی در مرحله نخست با رجوع به کتاب لغت، این مؤلفه‌ها را به دست می‌آوریم. در مرحله دوم باید آنها را‌ به کمک فرمول‌های منطق ریاضی صورت‌بندی کنیم. نسبتی که این واژه با واژه‌های دیگر درون زبان دارند را بررسی کنیم. این واژه با دو دسته از واژه‌ها ارتباط برقرار می‌کند. بخش مصداق آن را مشخص می‌کنیم که در اصطلاح به آن نشانگر(marker) می‌گویند. بخشی از اطلاعاتی که در یک زبان نسبت به یک واژه به دست می‌آوریم از این طریق است که ببینیم چه مصداق‌هایی در جملات روزمره دارد. بخش دیگری از واژه‌ها ابهام واژه را رفع می‌کنند. ممکن است یک واژه دارای معانی متعددی باشد. برای نمونه، واژه «بچلر» در زبان انگلیسی هم به معنای مجرد (عَزَب) است و هم به معنای کسی است که در مراتب دانشگاهی به بالاترین مرتبه می‌رسد؛ یعنی منحصر به فرد


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
38

معناشناسی زایشی تحت تأثیر زبان‌شناسی زایشی چامسکی است. چامسکی تلاش کرد که زبان را فرمول‌بندی کند از این‌رو، کتاب‌‌‌‌هایی که درباره زبان‌‌شناسی زایشی تألیف شده مملو از فرمول‌هایی شبیه فرمول‌های ریاضی‌اند که جملات را ترجمه و زبان را به شکل فرمول‌های ریاضی صورت‌بندی می‌کنند.۱ چامسکی دو ادعای اصلی داشت. یکی این‌که معنا فطری است. معنایی که ما در زبان واژه‌ها می‌شناسیم در ذهن کاربران حضور دارد. زبان مبتنی بر معانی و مفاهیم فطری است. چامسکی تقریباً دیدگاهی مشابه دیدگاه دکارت را در زبان‌‌شناسی مطرح کرد؛ زیرا دکارت در فلسفه به وجود مفاهیم فطری قائل بود. چامسکی معتقد بود که مفاهیم فطری در ذهن بشر وجود دارند و زبان مبتنی بر حضور مفاهیم فطری است.

از این‌رو، به زبان باید در دو سطح نگریست؛ یک سطح روبنا و یک سطح زیربنا. جملات زبانی یک ساختار ظاهری دارند و یک ساختار درونی. ساختار ظاهری جملات با یک‌دیگر متفاوت هستند، اما ساختار باطنی آنها و یا به بیان دیگر، ژرف ساخت آنها یکسان است. بخش ژرف ساختِ زبان فطری است؛ بنابراین، ما باید رو ساخت زبان را صورت‌بندی، تحلیل و به شکل فرمول‌های ریاضی عرضه کنیم تا بتوانیم به تدریج به ژرف ساخت و زیربنای زبان که فطری است، نزدیک شویم. چامسکی نزدیک یک دهه رشد کرد و طرفداران بسیاری نیز پیدا کرد.۲ معنا‌‌شناسی زایشی از یک‌سو متأثر از ایده‌های چامسکی بود و از سویی از معناشناسی ساختارگرا تأثیر پذیرفته بود.

1.. برای مطالعۀ بیشتر در باب کاربرد نظریۀ چامسکی در زبان عربی، نک: دراج، الاتجاهات المعاصره فی تطور دراسات العلوم اللغویه، ص۱۱۰-۱۳۳.

2.. برای مطالعۀ بیشتر در باب موافقت‌ها و مخالفت‌ها در مورد زبان‌شناسی زایشی، نک: ویلسون، زبان‌شناسی نوین، نتایج انقلاب چامسکی، ص۱۵۱-۱۸۲.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6429
صفحه از 296
پرینت  ارسال به