33
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

زبان‌شناسان تاریخی رویکرد روان‌شناختی نسبت به معنا داشتند. آنان معنا را چیزی می‌دانستند که در روان و ذهن افراد وجود دارد و باید از آن تحلیل‌های روان‌شناختی ارائه داد. زبان‌شناسان تاریخی برای یافتن معنای یک واژه به ذهن کاربران آن زبان مراجعه می‌کردند. بنابراین، باید گفت که مهم‌ترین مسئله‌ مکتب تاریخی، مسئله‌ تغییر است و این‌که معانی واژه‌ها چگونه در طول تاریخ تغییر پیدا می‌کنند و بر اساس چه اصولی باید این انواع تغییر را دسته‌بندی کرد. از این‌رو، زبان‌شناسان تاریخی فهرست‌های مختلفی را از انواع تغییر معانی زبانی ارائه می‌کردند و تحلیل‌های آنان نیز بیشتر جنبه ذهنی و روان‌شناختی داشت.

معناشناسی ساختارگرا

دومین مکتب معناشناسی، معناشناسی ساختارگرا۱است که از دههٔ ۱۹۳۰م مطرح شد. وایزگربر و تریر دو شخصیت مهم این مکتب هستند که با انتشار مقاله‌ای نخست نقدهایی بر زبان‌شناسی تاریخی وارد کردند. مهم‌ترین نقدی که این دو بر معناشناسی تاریخی وارد می‌دانستند که اساس مکتب ساختارگرایی را نیز تشکیل می‌دهد، این بود که چرا در تعیین معانی واژه‌ها باید به روان و اذهان افراد توجه کرد و چرا خود دستگاه زبان را لحاظ نمی‌کنیم. به اعتقاد آنها باید نگاه سیستمی به معنا داشت و معنا را درون دستگاه زبان در نظر گرفت. این نگاه سیستمی اساس مکتب ساختارگرایی را تشکیل می‌دهد. از آنجا که این مکتب معانی واژه‌ها و جملات را درون دستگاه زبان و یک ساختار منظم و کلی لحاظ می‌کند، «ساختارگرایی» نامیده شده است؛ بنابراین، مکتب ساختارگرایی برای ساختار و رابطه‌ای که یک واژه با واژه‌های دیگر زبان برقرار می‌سازد، اهمیت ویژه‌ای قائل است. بر خلاف

1.. برای مطالعه بیشتر، نک: مشکوة‌الدینی، سیر زبان‌شناسی، فصل ششم.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
32

متمادی متغیر است و این تغییرات در معنای یک واژه تأثیرگذارند و یک زبان‌شناس با توجه به این تحول و تطور می‌تواند معنایی کلی برای یک واژه ارائه کند.

معناشناسی تاریخی – لغوی، سه ویژگی مهم دارد؛ ویژگی اول، این‌که معناشناسی تاریخی – لغوی تحت دانش‌های تاریخی می‌گنجد. زبان‌شناسی تاریخی از دانش‌هایی است که تاریخ و نگاه تاریخی در آنها اهمیت ویژه‌ای دارد. طبیعی است که در نگاه تاریخی، زبان‌شناس باید اَسناد تاریخی‌ یک واژه را بررسی کند. از جمله اَسناد تاریخی، کتاب‌های لغتی هستند که در دوره‌های گوناگون نوشته شده‌اند. از مزیت‌های این روش این است که این زبان‌شناسان کتاب‌های لغت را با توجه به دوره‌ای که نگاشته شده بودند، از هم متمایز می‌کردند. برای مثال، کتابی را که در پنج دورهٔ قبل یک زبان نگاشته شده بود از کتابی که در دورهٔ سوم به نگارش در آمده بود، کاملاً‌ جدا می‌کردند؛ زیرا سطح این دو نشان می‌داد که چه تغییرات معنایی در کاربرد یک واژه صورت گرفته است.

ویژگی دوم معناشناسی تاریخی این بود که متکی به اسناد تاریخی و تفسیر آن اسناد است. مهم‌ترین روش مکتب تاریخی روش تفسیری بود؛ یعنی اَسناد تاریخی موجود نسبت به واژگان و جملات یک زبان را تفسیر می‌کرد؛ زیرا گزارش‌هایی که در کتاب‌های لغت آمده است به تفسیر جدی نیاز داشتند. از این نظر معناشناسی تاریخی – لغوی متأثر از هرمنوتیک دیلتای بود که علوم تاریخی را در مقابل علوم طبیعی قرار می‌داد. روش علوم تاریخی تفسیر هرمنوتیکی و روش علوم طبیعی و معرفت‌شناسی است. به اعتقاد آنها، زبان‌شناسی تاریخی شاخه‌ای از علوم تاریخی به شمار می‌آید که روش آن تفسیر است و زبان‌شناس این وظیفه را بر عهده دارد که در تعیین معانی واژه‌ها سراغ اسناد تاریخی برود و آنها را تفسیر کند.

ویژگی سوم، که مهم‌ترین ویژگی این مکتب نیز به‌شمار می‌رود این است که

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6167
صفحه از 296
پرینت  ارسال به