پیدا کرده است. برخلاف زبانشناسی غربی که پیشرفت خود را مدیون تلاشهای صورت گرفته در سده معاصر است. در واقع، زبانشناسی غربی در این سده از حوزه سنّتی خود خارج شد و بهصورت علمی و نظاممند مطرح گردید. این در حالی است که فرصت پیشرفت دوباره زبانشناسی اسلامی در دوره اخیر به دست نیامده، بر همان دستاوردهای زبانشناختی اولیه متمرکز است. به هر حال، میتوان بسیاری از مباحث زبانشناسی اسلامی را که از غنای کافی نیز برخوردارند بهصورت نظاممند و در چارچوب نظریههای نوین زبانشناسی مطرح کرد.
سنت معناشناسی غربی
اولین مطالب زبانشناسی جهان را به یک هندی به نام پانینی(Panini) در سده سوم یا چهارم پیش از میلاد نسبت دادهاند که دستور زبان سانسکریت را با دقت تدوین کرده است.۱مطالعات معناشناسی در غرب به یونان باستان و آرای افلاطون درباره معنا برمیگردد. رساله کراتیلوس(Cratylus) افلاطون به کلی مربوط به مسائل زبانشناختی است.۲
افلاطون در این رساله واژه را واحد معنا در نظر میگرفت که به چیزی در جهان خارج دلالت میکند و رابطه واژه را با چیزی که در جهان خارج است، نشان میدهد.۳ این رابطه، رابطهای مستقیم و طبیعی است. ارسطو شاگرد افلاطون در رسالهای با عنوان عبارت۴ رابطه میان واژه و خارج را قراردادی میداند و اعتقاد دارد