مباحث گستردهای در زمینه معناشناسی داشتهاند، اما مطالعات سنتی بهصورت ضابطهمند و نظاممند تحت عنوان معناشناسی مطرح نشد.
قرآن را باید خاستگاه زبانشناسی اسلامی دانست. جاذبه قرآن و علاقه مسلمانان به قرائتِ صحیح، تعبیر و درک اعجاز آن سبب شد تا مسلمانان به مطالعه دقیق زبان عربی بپردازند. از اینرو، در مراحل اولیه مطالعات زبانشناختی زبان عربی، جنبه کاربردی آن بر جنبه نظری غالب بود. بیشتر زبانشناسان اسلامی نظیر سیبویه و دیگران ساختار زبان را در قالب نقش بررسی کردهاند. در واقع، نقشگرایی ویژگی غالب زبانشناسی اسلامی است.
بسیاری از مفسران و مورّخان به اینکه مباحث زبانی در زبان عربی با امیرالمؤمنین علیه السلامآغاز میشود، تصریح کردهاند. ابن کثیر در کتاب البدایة والنهایة میگوید: «نخستین کسی که علم نحو را پایهگذاری کرد ابوالأسود دوئلی بود که آن را از امیرالمؤمنین علیه السلامفرا گرفته بود».۱ خلیل و شاگردش سیبویه از نامآورترین زبانشناسان بصره بودند. سیبویه درباره دستور زبان عربی کتابی دقیق و مفصل با عنوان الکتاب نوشت. در این کتاب مفاهیم ساختاری در دستور زبان عربی با عنوان مقولاتی همچون اِعراب و بناء مطرح شد.۲
مطالعات معنایی در زبانشناسی اسلامی ریشه ادبی داشت. مسلمانان برای درک اِعجاز قرآن به بررسی معنای آن پرداختند و این بررسیها با عنوان «فنون بلاغت» مطرح شد. سپس این صنایع به سه بخش معانی، بیان و بدیع تقسیم شد. رابطه لفظ و معنا هم در این مطالعات مورد توجه قرار گرفت به طوری که برخی آن را قراردادی و بعضی آن را طبیعی قلمداد کردند.
سیر تحوّل مطالعات بلاغیِ مسلمانان را باید در خلال سدههای چهارم، پنجم