اثر اصلی خود درباره قرآن نادیده بگیرد.
به طور مشابه ایزوتسو معمولاً جهان قرآنی را بهعنوان شب تاریک زندگی توصیف میکند و نمادگرایی موفقیت (نجاه)، پیروزی (فوز) و رستگاری (فلاح) و ظرفیتهای معنایی آنها را در قرآن نادیده میگیرد، درحالیکه سه موضوع اصلی (توحید الهی، نبوت و معاد) در اینجا وجود دارد. این مسئله به ظاهر انتزاعی بودن انتخابهای او از واژههای کلیدی و کانونی را نشان میدهد.
با وجود این، آشکار است که ترجیهات ایزوتسو، به شکلی منحصر به فرد در خدمت اهداف کاربردشناختیِ روشی که استفاده میکند، عمل میکنند. تقابل میان جهان غیب (عالم غیب) و عالم شهادت (عالم الشهادة) مثال بسیار خوبی برای کاربردگرایی ایزوتسو است. به عقیده ایزوتسو، این دومین تقابل اصلی مفهومی قابل بازشناسی در جهانبینی قرآنی است. هالیس البیرک، ایزوتسو را متهم میکند که این دو واژه را طوری معرفی کرده که گویا این دو واژههای قرآنی هستند، درحالیکه این دو واژه در قرآن واقع نشدهاند. او مشاهده میکند که مفهوم غیب نامی برای حوزهای خاص در قرآن نیست، بلکه برای جایگاه بشر در جهان ذکر شده است؛ جایگاه، شرایط و حالات بشر.
کاربردگرایی مشابهی در تحلیل ایزوتسو از دو واژه دارای تقابل، یعنی واژههای دنیا و آخرت، مشاهده میشود. اکین مدعی است که ارزیابی ایزوتسو از این دو واژه بازتابدهنده تأثیر مسیحیت است.
به طور خلاصه، اکین استدلال میکند که اولاً، ایزوتسو دنیا را بهعنوان مکانی تعریف میکند که درون آن انسان تجربه میکند و زندگی میکند و دنیا را با «ارض» یعنی »زمین» اشتباه میگیرد؛ ثانیاً، اکیم اشاره میکند که ایزوتسو دنیا را دارای دو بار معنایی متفاوت شرح میدهد که یکی «پایینتر» و دیگری «نزدیکتر» است. با وجود این وقتی ایزوتسو از عبارت قرآنی «الحیاة الدنیا» سخن میگوید،