273
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

زیرا مسلمانان معتقداند که قرآن برتری بالاتری از وجود خویش دارد و یک درک صحیح از متن قرآنی زندگی آنان را هدایت می‌کند؛ بنابراین، قرآن نه‌تنها یک منبع معرفت‌شناختی برای آنان است، بلکه راهنمایی اخلاقی برای زندگی صحیح است. همان‌طور که پیش از این بیان شد، از این منظر، در نظر گرفتن نیاز طبیعی مسلمانان برای درک اراده الهی موضوع معناشناسی ایزوتسو نیست. افزون بر این، این ایده که استفاده و کارکرد واقعی زبان در کشف ژرف ساخت ظهور پیدا می‌کند و نیازمند در نظر گرفتن زبان به‌عنوان آینه است و فرایند تفسیری ایزوتسو بافت‌های بیرون از قرآن را نادیده می‌گیرد و آنها را به‌عنوان موانعی برای فهم در نظر می‌گیرد.

در این‌جا باید اشاره کنیم که دانشمندان جوان‌تر در حوزه قرآن بارها نارضایتی‌شان را از روش‌‌شناسی ایزوتسو بیان کرده‌اند. آنان با بررسی ریشه‌های غربی نظریه‌های معناشناختیِ ایزوتسو، نخست، توجه ما را به نیاز برای نقد مدل‌های اتخاذ شده ایزوتسو که به رابطه میان زبان و فرهنگ می‌پردازند، جلب می‌کند. بر این اساس زبانِ یک جامعه، بخش جداناشدنی از فرهنگ آن جامعه است و تفاوت‌های تعیین شده با هر زبان، ویژگی‌‌‌‌های موضوعات، مفاهیم و فعالیت‌های آن اجتماع در چارچوب‌های فرهنگی را منعکس می‌کند. در بیان ساپیر، جهانی با اسم‌های متفاوت، همان جهان نیست. این نظریه درباره زبان‌های مختلف، فرهنگ‌های مختلف و جهان‌های مختلف به طوری که از سوی ون هومبولت بیان شده است، به طور کلی به «جبر زبانی» تفسیر شده است.

البیرک و اکین مشاهده می‌کنند که ارجاع چندپارگی جهان جوامع به جبر ساختارهای زبانی، فرضیه‌ای است که عدم انعطاف آن نمی‌تواند از سوی بسیاری از پژوهشگران معاصر پذیرفته شود. افزون بر این، آنها استدلال می‌کنند که رابطه میان زبان‌ها و فرهنگ‌ها بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که تحلیل کلی ایزوتسو امکان‌پذیر می‌سازد. به‌طوری که لاینز اظهار می‌کند، مرزهای سیاسی با مرزهای


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
272

نظر بگیرند: فهم اراده الهی یا آنچه خداوند بر اساس وحی الهی از مخاطبانش مطالبه می‌کند؟

در نظر گرفتن این پرسش‌ها همچنین به ما کمک می‌کند تا رویکرد ایزوتسو را به‌طوری که در تحلیل مفاهیم ارائه شده، درک کنیم.

بر خلاف برخی هواخواهان همه‌جانبه ایزوتسو، این دانشمندان توجه خوانندگان را به این حقیقت جلب کرده‌اند که ایزوتسو از شیوه ادبیِ دوره‌ای پیروی می‌کرد که در آن مطالعات خود را در چارچوب معناشناسی قرآن شکل می‌داد. برای بسیاری روشن بود که مطالعات متن‌محور در غرب اهمیت بسیاری می‌یافتند. ایزوتسو نیز استثنا نبود و به شدّت این روش غربی را در مطالعات قرآنی اتخاذ کرد. با تمرکز بر روی حوزه‌های معنایی واژه‌های قرآنی، ایزوتسو به صورتی ضمنی برای خوانندگانش اعلام می‌کند که قرآن را در چارچوب‌های خود قرآن در نظر می‌گیرد.

روش او این است که به قرآن اجازه می‌دهد مفاهیمش را خود تفسیر کند و خودِ قرآن درباره قرآن حرف بزند. همان‌‌طور که سولیهو اشاره کرده است این مسئله به طور ضمنی بیان می‌کند که قرآن از انسجام درونی برخوردار است. چنین دیدگاهی به شکل خودکار توجه بسیاری از مسلمانان را به این نوع روش‌شناسی جلب می‌کند، اما بسیاری اهمیت استفاده ایزوتسو از یکی از ابزارهای این روش، یعنی ساختارسازی (structuring) را درک نکرده‌اند. گرایشی درمیان دانشگاهیان این دوره وجود دارد که در هر فرصتی به ساختارسازی و مدل‌سازی دست بزنند و البته، هیچ تفاوتی میان تحلیل ایزوتسو از متن قرآن و متون دیگر در معنا‌‌شناسی ساختاری وجود ندارد.

هالیس البیرک استدلال می‌کند که در نظام ایزوتسو، قرآن یک متن منفعل است که منتظر می‌ماند تا کشف یا رمزگشایی شود. به عقیده منتقدین اخیر، رویکرد ایزوتسو به قرآن به‌عنوان یک پدیده مطلقاً زبان‌شناختی، مشکل‌ساز است؛

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6462
صفحه از 296
پرینت  ارسال به