تحسینآمیزی موفق شد. سویسالدی نتیجه میگیرد که آثار ایزوتسو به نتیجهای دست یافتند که کمتر مسلمان روشنفکری به آن دست یافته است.
این درکِ به شدت مثبت از آثار ایزوتسو نهتنها این آثار را برای مسلمانان قابل پذیرش میسازد، بلکه او را - اگر نگوییم به یک مسلمان حقیقی - به یک مسلمان افتخاری تبدیل میکند. برای مثال، محمد بن نصر، بر مبنای خوانش خویش از آثار ایزوتسو معتقد است که ایزوتسو ظاهراً با پیشینهای اسلامی سخن میگوید. همچنین محمت بیرقدار تأکید میکند که بدون تردید از دیدگاههای مختلف، ایزوتسو یکی از ماست.
به علاوه در بسیاری از محافل مسلمانان این اعتقاد وجود دارد که ایزوتسو مسلمان بوده است و بسیاری از دانشمندان ترکیه معتقداند که ایزوتسو دانش دست اولی از اسلام از طریق ترکهای تاتار در اختیار داشته است و این ارتباط، از چشماندازی ملیگرایانه، به ایزوتسو جایگاه خاصی میدهد که با همه دانشمندان غربی متفاوت است.
به عقیده برخی دیگر این حقیقت که ایزوتسو مدتی در ایران اقامت داشته و به بسیاری از آثار فارسی علاقهمند بوده، او را به جهان فارسیزبانان نزدیکتر میکند. همچنین روابط شخصی دیگری نیز همچون رابطه میان دوستان، یا رابطه استاد و شاگردی در مورد خالد مسعود - یکی از مترجمین آثار ایزوتسو به اردو - وجود داشته است. برای مشاهده تحسین و احترامی که بسیاری از مسلمانان درباره آثار ایزوتسو بیان میداشتند، باید نگاهی به حکایات کوتاهی درباره زندگی او داشته باشیم که ما را به یاد ادبیات اسلامی طبقات میاندازد. ایزوتسو کوشا، صبور، مهربان، نجیب، عاشقِ کتاب و شخصی اصیل و خوشخُلق بود. به روشنی میتوان گفت پذیرش ایزوتسو بهعنوان یک مسلمان نقش مهمی در مقبولیت وی داشت.