سوی به اصطلاح «شرقشناسان» را کنار میگذارد. چگونه میتوانیم مقبولیت قابل توجه آثار ایزوتسو را در بسیاری از محافل اسلامی توجیه کنیم؟ پس از بیان ارزیابیهای انتقادی درباره صحت روششناسی او، بحث خواهیم کرد که چرا مسلمانان از آثار ایزوتسو درباره قرآن با چنین اشتیاقی استقبال کردند و آثار خاصی از ایزوتسو و برخی پاسخهای غیر انتقادی دانشمندان به آن آثار را مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد. در نهایت، این مقاله تحلیل انتقادی کوتاهی از رویکرد ایزوتسو به مفهوم قرآنیِ «کفر» ارائه خواهد کرد.
تحلیل ایزوتسو بر یک رابطه سهگانه میان زبان، تفکر و واقعیت متمرکز میشود و طرفداران فرضیه جامعهشناختی - زبانشناختی پیشگفته که معتقدند زبان، ادراک ما را از واقعیت تعیین میکند یا شکل میدهد، از همین رابطه متأثر شدهاند. از آنجا که ایزوتسو به صراحت اعلام نمیکند که رابطهای مستقیم میان زبان و واقعیت وجود دارد، دشوار است او را در حلقههایی قرار دهیم که نسبیگرایی افراطی در رویکردهای زبانی خود دارند. او ترجیح میدهد در نظام رابطهای به معنا بپردازد.
شایسته است به رویکرد هرمنوتیکی ایزوتسو به قرآن نیز بپردازیم که در اثر وی به زبان ژاپنی با نام Koran o Yomu یا خوانش قرآن قابل مشاهده است. در این اثر میتوان نگرش هرمنوتیکی او را به وقوع و بلاغت قرآن درک کرد. به عقیده ایزوتسو، قرآن وحی الهی را بازنُمایی میکند که از سوی خداوند به پیامبر او حضرت محمد صلی الله علیه و اله ابلاغ شده و شامل زبان گفتاری بهعنوان «parole» یا «گفتار» است. این سطح شفاهیِ قرآن است. زمانی که قرآن در طی حکومت خلیفه سوم بهصورت متنِ مکتوب درآمد، وحی به یک متن بهصورت «ecriture» یا «نوشته» تبدیل شد.
تحولِ قرآن از گفتار به متن، راههای مختلف تعبیر و تفسیر را امکانپذیر ساخت که طی پیشرفتهای دوره پساقرآنی ادامه یافت. تفاسیر چندگانه اجازه داده شده با خوانش قرآن بهعنوان متن، ممکن است سبب شود تا بسیاری، معانی قرآن