انفال، واقع دگرگون جلوه داده شده است؛ یعنی یافته فرد با واقع تطابق ندارد؛ چون تعداد کفار از آنچه در خواب نمایان شده بود، بیشتر بود. از اینرو، در این روش بیشتر حالت روانی فرد مد نظر است، یعنی اطمینان خاطر او مد نظر است؛ به عبارت دیگر، ملاک در این روش، تطابق با واقع نیست، بلکه ملاک همان حالت روانی است تا بهواسطه آن به خیری عظیم برسد.
این روش بیان کننده وجود رمزهایی در عالم خواب و ارتباط آن با عالم واقع است که قرآن در آیات دیگر به وجود این رمزها اشاره میکند. ارتباط میان سر بریدن گوسفند، سجده یازده ستاره بر حضرت یوسف، خورده شدن هفت گاو چاق بهوسیله هفت گاو لاغر با اموری که بعداً واقعیت خارجی پیدا میکند، نشان از وجود رازهایی در عالم خلقت دارد که با حس قابل توجیه نیست.
در همه این موارد، میان تعبیر خواب و خارج تطابق برقرار شده و تنها در آیه۴۳ سوره انفال، تطابق نبوده است و مطابق خارجی همه آنها، اموری حسی بودند؛ یعنی اموری بودند که قابل مشاهده و ادراک با حواس بودند و در خارج واقع شدند. این امر نشان میدهد که برای اطلاع از امور حسی، همواره نیاز به حواس جسمانی نیست، بلکه گاهی ابزارهای دیگری در کار است که انسان را به معلوم حسّی رهنمون میکند. تأویل احادیث را میتوان توسعه همین حوزه دانست و در نهایت، اینکه، علم به آینده از طریق این روش یا هر روش دیگر ممکن است. روشهای حسی عبارتند از:
روشهای بیانی و غیر بیانی دو روشی هستند که میتوان در ذیل روش حسّی قرار داد، روش غیر بیانی همان روش اشاره است که در ذیل وحی بدان اشاره شد. روش بیانی نیز وجوهی دارد که برخی آنها در قرآن آمده است:
۱. نقل و گزارش و خبر دادن: «انباء، اخبار، تحدیث»، در بحثهای پیش بهعنوان میدانهایی برای توسعه تعلیم مطرح شد. آموزش کل قرآن به نوعی در این