بیواسطه الهی، تکلم از وراء حجاب و نزول فرشتگان است. آیه (وَما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ * وَکَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى صِراطٍ)۱ هر سه شکل را اشاره کرده است.
در این آیه تکلّم الهی با بشر «وحی» شمرده شده است. از اینرو، آیاتی مثل (تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ)۲ و آیاتی از این قبیل آیه ۱۶۴ سورهٔ نساء و آیه ۱۴۳و۱۴۴ سوره اعراف، از وحی الهی به انبیاء به حساب میآیند. با این ارتباط حوزه معنایی تعلیم توسعه بیشتریی مییابد و شامل حوزه «تکلم» نیز میشود.
این آیات نشان میدهند که در حوزه معنایی تعلیم، مفاهیمی همچون وحی، انزال، ایتاء و عطا حوزههای مرتبط و همسان آن هستند و میتوان در توسعه معنایی تعلیم از این موارد نیز کمک گرفت.
از دیدگاه قرآن، این روش - وحی - مخصوص خداوندست و در مورد دیگری بهکار نرفته است.گر چه برخی آیات - در نگاه اولیه - این امر را در مورد شیاطین نیز اثبات میکند؛ چون تعبیر لَیُوحُونَ در آیه ۱۲۱ سورهٔ انعام در تبادر اوّلیه موهِم وحی از جانب اجنّه است؛ در این آیه میخوانیم (وَإِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ)، ولی آیه (وَکَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً)۳، چگونگی این مطلب را توضیح میدهد و به صراحت