231
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

تمام انسان‌ها می‌شود.

در دو آیه نخست از سیاق امر و خطاب می‌توان فهمید که تمام افراد بشری می‌تواند شامل این تعلیم باشند، ولی در این‌ که خداوند مستقیماً به انسان تعلیم می‌کند یا به‌واسطه انبیاء و اولیاء این تعلیم را انجام می‌دهد، به آسانی نمی‌توان نظر داد. نکته مهم این است که قرآن رکنی با عنوان تعلیم‌دهنده در ارکان معرفت مطرح کرده است و تلاش دارد نقش خداوند را - مستقیم یا غیر مستقیم - در این عمل برجسته کند از این‌رو، تعلیم را به خود نسبت می‌دهد. برجسته بودن نقش خدا، همان نکته کانونی در جهان‌بینی قرآنی است که با تمام مؤلفه‌های دستگاه معنایی ارتباط دارد و روح حاکم بر این دستگاه است. به همین دلیل، در بخش مواد آموزش نیز نقش تعلیمی خداوند مطرح می‌شود. این نکته از برجستگی‌های معرفت‌‌شناسی قرآنی است که در معرفت‌‌شناسی رایج مورد توجه نبوده است.

فخر رازی این ارتباط را قبول دارد، ولی استعمال لفظ مُعلّم را برای خداوند جایز نمی‌داند؛ چون به نظر او به علت تغییرات لغوی و معنایی، لفظ معلّم به‌عنوان حرفه درآمده است، از این‌رو، زیبنده ذات الهی نیست و اگر چنین تغییر معنایی در این واژه رخ نمی‌داد، این واژه تنها برازنده خداوند بود.۱

گونه دیگری که قرآن نقش تعلیمی خداوند را بیان می‌کند در آیاتی مثل (وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا)۲ و نیز آیه ۲۲ سورهٔ یوسف؛ آیه ۱۴ سورهٔ قصص و آیه ۷۴و ۷۹ سورهٔ انبیاء، به تصویر کشیده است. در این آیات خداوند عطا کننده و انسان پذیرنده این عطاست و خداوند نقش اصلی را در این انتقال بر عهده دارد.

در مواردی نقش خداوند در آموزش انسان در حد فراهم‌‌سازی مقدمات برای فعالیت عقلی انسان بیان شده است. برای نمونه، در دو آیه (کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ

1.. رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۴۲۴.

2.. سورهٔ نمل، آیۀ ۱۵.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
230

مشهود است.۱

عامل دیگر تعلیم الهی به انسان، در مورد انبیا۲ و غیر انبیا۳ به‌کار رفته است. تعلیم خداوند به انسان عادی به چند صورت بیان شده است؛ یک صورت خود قرآن و آیات قرآن است که به انسان علومی را آموخته است. در آیات (اتّقوا اللّه و یعلّمکم اللّه)۴ (فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ)۵ نیز آیه (عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ)۶ آموزش خداوند به انسان، به‌صورت عام بیان شده و شامل

1.. همان.

2.. مصادیق آن عبارتند از: حضرت داود علیه السلام: سورهٔ بقره، آیۀ ۲۵۱؛ سورۀ انبیاء، آیۀ۸۰؛ سورۀ نمل، آیۀ ۱۶؛ حضرت آدم علیه السلام: سوره بقره، آیۀ ۳۱؛ حضرت خضر علیه السلام: سوره کهف، آیۀ ۶۵-۶۶؛ حضرت عیسی علیه السلام: سورۀ مائده، آیۀ۱۱۰؛ سورۀ آل‌عمران، آیۀ ۴۸؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله: سورۀ نساء، آیۀ ۱۱۳؛ سوره یس، آیۀ ۶۹. گرچه به ظاهر نفی تعلیم شعراست، امّا با نفی تعلیم شعر در واقع تعلیم وحی و کتاب را اثبات می‌کند، حضرت یعقوب علیه السلام: سورهٔ یوسف، آیۀ ۶۸؛ حضرت یوسف علیه السلام: سورهٔ یوسف، آیۀ ۶ و ۲۱؛ با واژۀ «علّمنی ربی»، سورۀ  یوسف، آیۀ ۳۷؛ حضرت سلیمان علیه السلام: سورۀ نمل، آیۀ ۱۶.

3.. شکل‌های این کاربرد عبارت‌اند از:
۱. به صورت مطلق و بدون ذکر آموزش گیرنده (سورهٔ بقره، آیۀ ۲۸۲؛ سورهٔ الرحمن، آیۀ ۲ و ۴؛ سورهٔ علق، آیۀ ۴؛ سورهٔ مائده، آیۀ ۴).
۲. الانسان در آیۀ (علّم الانسان) (سورهٔ علق، آیۀ ۵).
۳. حج‌گزاران (سورهٔ بقره، آیۀ ۲۳۹).
۴. ذریّۀ حضرت ابراهیم علیه السلام (سورهٔ بقره، آیۀ ۱۲۹).
۵. مؤمنین (سورهٔ آل‌عمران، آیۀ ۱۶۴).
۶. اُمّیین (سورهٔ جمعه، آیۀ ۲). در سوره أنعام آیۀ ۹۱ با فعل «عُلِّمتم» اصل آموزش را برای انسان ثابت می‌کند که سیاق آیه تعلیم الهی را می‌رساند (وَما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَی‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَهُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَتُخْفُونَ كَثیراً وَعُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی‏ خَوْضِهِمْ یلْعَبُونَ).

4.. سورهٔ بقره، آیۀ ۲۸۲.

5.. همان، آیۀ ۲۳۹.

6.. سورهٔ علق، آیۀ ۵.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11115
صفحه از 296
پرینت  ارسال به