اعتراض و ناشکیبی معرفی میکند.
درخواست نامعقول در آیه (وَجَاوَزْنَا بِبَنىِ إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلىَ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلىَ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لهَمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنّکُمْ قَوْمٌ تجَهَلُونَ)۱ نیز مطرح است. این آیه بر ترک تعقل دلالت دارد، البته، مقایسه صوری و استدلال ظاهری در آیه مشهود است که ممکن است در تحقق جهل دخیل باشد؛ یعنی ممکن است ترجیحِ اله محسوس بر الهِ غیر محسوس مبتنی بر این استدلالی باشد که از نظر عمومی مقبول بوده است که در این صورت جهالت بهعنوان اندیشه رفتارساز معرفی میشود و باور عمومیِ قوم را تولید میکند. به تعبیر دیگر، جهل، قوم را به سوی باوری خاص دعوت میکند و بر اساس باور عمومی، رفتارسازی میکند.
۶. حکم جاهلی: در آیه (أَ فَحُکْمَ الجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ)۲ «حکم یا احکامِ خاص» از آثار جهل است. همنشینیِ حکم با جهل نشان میدهد، احکام جاهلی ریشه در تفکراتی دارند که جهانبینی جاهلی را شکل میدهند، بدین سبب جهل از حالت فردی خارج شده و به باور عمومی و جهانبینی قومی تبدیل میشود. همنشینی قوم با جهل از قرینههایی است که تبدیل جهل به جهانبینی قومی را تقویت میکند.۳
۷. خشم و نخوت نهفته در دل: در آیه (إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُواْ فىِ قُلُوبِهِمُ الحْمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجْاهِلِیَّة)۴ حمیه همنشین جهل شده است و جهل ریشه این خشم و غضب دانسته شده است. با این وصف جهل دارای ویژگی است که در کارکردهای غیرمعرفتی قلب اثر میگذارد. این تأثیر به کفر و ایمان منحصر نمیشود، بلکه در خشم و نخوت