دارد، پس احتمال تقارب معنایی جهل و عمل ناشایست کمفروغ میشود. در نتیجه جهل معنای عدم پایبندی به حکم عقل به خود میگیرد.
ب) تبرّج: عریان ظاهر شدن زن در اجتماع (تبرّج) یکی از مصداقهای کار زشت است که در آیه (وَقَرْنَ فىِ بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبرَّجْنَ تَبرَّجَ الْجَهِلِیَّةِ الْأُولى)۱ آمده؛ این کار به جهانبینی جاهلی تعلق دارد و از آن متأثر است. آیه بیان میکند که عریانی از دیدگاه جاهلی، عملی موجّه است و پشتوانه اندیشهای، این عمل را تأیید میکند. قرآن از این پشتوانه اندیشهای با تعبیر «جهالت» یاد میکند.
ج) میل به زنا: میل به زنا یکی از کارهای زشت است که با جهل ارتباط تنگاتنگ دارد. در آیه (وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجاهِلین)۲ این ارتباط بیان شده است. بیتردید زشتی زنا بر حضرت یوسف علیه السلامآشکار بود، پس جهل - در این آیه - نمیتواند به معنای ناآگاهی یا ناشی از آن باشد؛ بنابراین، باید درجستوجوی معنای دیگری برای جهل بود. در معنای آن سه احتمال وجود دارد:
نخست اینکه «جهالت» در مقابل «حلم» باشد؛ زیرا ظاهر آیه میگوید: اگر «اصب الیهن» در مورد تحقق بیابد، آنگاه از جاهلان خواهم بود؛ یعنی اگر متمایل به زنان شوم آنگاه از جهالتپیشهگان مىشوم. بنابر این احتمال، جهل معنای غیر معرفتی دارد و در مقابل علم یا عقل نخواهد بود. ایزوتسو همین معنا را برای جهل انتخاب کرده و در برداشت خود به این آیه استناد کرده است. احتمال دیگر این است که در این آیه، جهل هم معنای عدم پایبندی به یافتههای عقل باشد و آیه به این معنا باشد که اگر به یافتههای عقل پایبند نبودم، از روی جهل، به زنا متمایل میشدم.
احتمال سوم این است که جهل، امری فراتر از عدم پایبندی به حکم عقل باشد؛ به این بیان که اگر خداوند تزویر زنان را دفع نکند، باوری در انسان پدید