میتوان گفت، برخی مفسران در تحققِ جهل، افزون بر علم، رفتار قبیح و نسنجیده را نیز را در این تعبیر دخیل دانستهاند.۱ برخی تصریح کردهاند که رفتار قبیح، مقدمه تحقق جهل است،۲ از نظر آنان، جهل نتیجه این رفتار است، ولی در کیفیت آن سخن نگفتهاند و مشخص نکردهاند که در این صورت، جهل حالتِ روانشناختی، شبه معرفت و یا رفتار جوارحی است. در تحلیل فهم معنای جهل که از تحلیل معناشناختیِ همنشینی جهل با عمل سوء به دست میآید، ممکن است مؤلفههایی همچون عدم علم، عدم خردورزی، ترک تعقل، حالت روانی، رفتار جوانحی دخیل باشند، پس نمیتوان یکی از آنها را دخیل در معنا دانست و به بقیه توجه نکرد.
تقابل عقل و جهل
قرینه اول: در آیه (وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ)۳ «هُزُوًا» نتیجه عدم تعقّل است. این آیه را در کنار آیه (... أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ)۴ قرار میدهیم؛ در این آیه «هُزُوا» کار و عمل فرد جاهل است. نتیجه اینکه عدم تعقل با جهل نتیجه مشترک دارد و جانشین هم به حساب میآیند، پس جهل با عقل تقابل معنایی دارد.
احتمال دارد در آیه ۵۸ سوره مائده، نتیجه عدم تعقل، مجموع «هُزُواً و لَعِباً» - نه هُزوا تنها - باشد، در این صورت در نگاه ابتدایی، استدلال خدشه میپذیرد، اما میتوان دو پاسخ به این گمانه داد:
نخست اینکه اگرچه میان «هُزُوا» و «لَعِبا» تفاوت معنایی وجود دارد، اما