207
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

تأکید می‌کند که با وجود آگاهی از آیات الهی، مسخره کردن آیات - هزو- از انسان سر می‌زند و این نشان از این دارد که میان علم و هزو ارتباطی وجود ندارد. پس این شباهت در همنشینی نمی‌تواند قرینه معناشناختی برای تقابل علم و جهل باشد. اگرچه می‌توان از آن به‌عنوان شاهد استفاده کرد.

شاهد دوم: در آیه (فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ)۱ میان عدم علم و جهل ارتباط وجود دارد. در نگاه ابتدایی، جهل مقابل علم است؛ زیرا عبارت (فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ) جانشین تعبیر (إنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ) است؛ یعنی جاهل بودن فرد همان ناآگاهی اوست. معنای پایه - جهل مقابل علم ـ این برداشت را تقویت می‌کند.

با کمی دقت، این برداشت تغییر می‌کند؛ زیرا در آیه، دو مؤلفه برای مصداق جهل بیان شده است. نخست عدم علم و دیگر سؤالی که برآمده از آن است.۲ بدین ترتیب جهل در برابر علم نیست، بلکه در معنایی نزدیک به سؤال بدون علم به‌کار رفته است،۳ پس می‌توان آن را از مصداق‌های فعلِ بدون سنجش به حساب آورد همان معنایی که راغب اصفهانی برای جهل گفته است.۴

بنابر آنچه گفته شد ممکن است اعمال جوارحی - مثل سؤال در این آیه - در حقیقتِ جهل، دخیل باشند، ولی به صرف این احتمال نمی‌توان عمل جوارحی را نیز در حقیقت جهل دخیل دانست؛ زیرا قضاوت در این مورد نیاز به بررسی نسبت‌های دیگری دارد. یکی از این نسبت‌ها، همنشینی عمل سوء و جهل است که به‌صورت مجزّا تحلیل معناشناختی این نسبت خواهد آمد. به طور خلاصه

1.. سورهٔ هود، آیۀ ۴۶.

2.. علامه طباطبایی، المیزان‏، ج۱۰، ص۲۳۷؛ فیضی دکنی، سواطع الإلهام، ج‏۳، ص‌۷۱.

3.. علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۲۳۷.

4.. راغب اصفهانی، مفردات القرآن، ج۱، ص‌۲۰۹. این معنا از معنای سوّمِ راغب بر جهل فهمیده می‌شود.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
206

أُمِّهِ کَى تَقَرَّ عَیْنُهَا وَ لَا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لَاکِنَّ أَکْثرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ)۱؛ (فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ‏ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَلَاکِنَّ أَکْثرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ).۲

ممکن است بگوییم در صورت آگاهی کافران از این امور، دست از کفر برمی‌دارند و ایمان می‌آورند ولی سیاق آیات در مقام بیان این نکته نیست و تنها بی‌اطلاعی آنها را گزارش می‌کند.

تقابل این دو واژه در موارد دیگر نیز قابل طرح است، هرچند تک‌تک این موارد به‌صورت مستقل قرینه‌ای برای اثبات جانشینی نیست، ولی با انباشت شواهد می‌توانند تقویت‌کننده تقابل معنایی میان علم و جهل باشند این موارد را می‌توان به‌صورت زیر بررسی کرد:

شاهد اول: در آیه (قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ)۳ «هُزُوا» نتیجه جهل منظور شده است. اگر این آیه را در کنار آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرى لَهْوَ الْحَدِیث‏ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَها هُزُواً)۴ قرار دهیم، احتمال تقابل میان جهل و علم تقویت می‌شود؛ زیرا «هزواً» نتیجه ناآگاهی است؛ بنابراین، نتیجه می‌شود که علم و جهل تقابل دارند. تعبیر «بغیر علم» برای رساندن این مقصود به‌کار رفته است.

این شکل از استدلال مخدوش است؛ زیرا عبارت (لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ) با حرف عطف به عبارت (وَیَتَّخِذَها هُزُواً) مرتبط است و میان «عدم علم» و «هزوا» هیچ ارتباطی وجود ندارد. آیه (وَإِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً اتَّخَذَها هُزُواً)۵

1.. سورهٔ قصص، آیۀ ۱۳.

2.. سورهٔ زمر، آیۀ ۴۹.

3.. سورهٔ بقره، آیۀ ۶۷.

4.. سورهٔ لقمان، آیۀ ۶.

5.. سورهٔ جاثیه، آیۀ ۹.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6354
صفحه از 296
پرینت  ارسال به