بهصورت مجموعهای منسجم ندیده و در فهمِ واژگان قرآنی، به نسبتهای معنایی توجه نکردهاند. واژه جهل نیز مانند دیگر واژهها، در این بستر معناشناسی شده است. از اینرو، معناشناسیِ جهل با روش معناشناسی همزمانی، پیشینهای ندارد. پژوهش حاضر تلاش دارد، معنای جهل را با کمک نسبتهای معناییِ آن کشف کند؛ یعنی با بررسی نسبتهای موجود در متن میکوشد به پرسشهای زیر جواب دهد.
۱. در دستگاه معنایی قرآن، واژه جهل چه جایگاهی دارد؟
۲. حوزههای مرتبط با جهل کداماند و شیوه ارتباط آنها با این واژه چگونه است؟
معناشناسی (semantic)، مطالعه علمی معناست؛ و به معناشناسی فلسفی، منطقی، زبانی، تقسیم میشود. معناشناسی زبانی دانش مطالعه انتقال معنا از طریق زبان است. در این دانش، معنا درون نظامِ زبان بررسی میشود.
در معناشناسی زبانی از روشهای مختلفی برای مطالعه معنا استفاده میشود، معناشناسیِ حوزهای (semantic fields)، یکی از این روشهاست. این روش در مطالعات قرآنی با نام ایزوتسو گره خورده است. او با دو رویکرد معناشناسی در زمانی یا تاریخی (diachronic semantic) و معناشناسی همزمانی (synchronic semantic) معناشناسی میکرد.
در معناشناسی تاریخی، زمان در فهم معنا دخیل است و بر اساس تطور معنا در طول زمان، معنا بررسی میشود و تطورات تاریخی معنا، جایگاه واژه را در دستگاه معنایی معین میکند.
در معناشناسی همزمانی، عنصرِ زمان حذف شده و تغییر واژگان در طول زمان لحاظ نمیشود، بلکه متن بدون دخالت زمان مطالعه میشود؛ به این بیان که معناشناس در فهمِ متن، از روند تدوین متن در بستر زمان تأثیر نمیپذیرد. در این روش، معناشناس تلاش میکند تا معنا را از درون متن کشف کند. معناشناسی در این روش از سطح واژه و گزاره فراتر رفته و تمامِ متن تأسیسی را معیار و موضوعِ