کرده است.
در استعمال قرآن از فکّر، معنای منفی از این ریشه فهمیده میشود؛ چون در آیه (إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ)۱ تفکیر در جهت مبارزه با قرآن است. هرجا قرآن فکر را در باب تفکر بهکار برده، جنبه مثبت دارد و هیچجا ثمره غیر توحیدی از آن برداشت نمیشود.
استعمال فکر در باب تفعّل از دو ویژگی برخوردار است؛ یکی اینکه در تمام موارد، قرآن از صیغه جمع استفاده کرده است. ویژگیِ دیگر در این استعمال، کاربست وجه مضارع است که کاربست فعل مضارع از نظر صَرفی از پویایی و استمرار خبر میدهد. در استعمال باب «تفعیل» از یک سو از فعل ماضی و از سوی دیگر از صیغه مفرد استفاده شده است. با این قرائنِ صَرفی میتوان حدس زد که قرآن به دو نوع دستگاه تفکری قائل است که به یکی از این دستگاهها نگاه مثبت دارد و دیگری را منفی ارزیابی میکند. همین قرائن اندک، ما را به ویژگیهای هر یک از نظامهای تفکری سوق میدهد.
دستگاه تفکری مورد تأیید قرآن دارای دو شاخصه اساسی پویایی و جمعگرایی است. از دیگر شاخصهها ورود به حوزه ایمان است؛ به این معنا که تفکر، انسان را به سوی ایمان سوق میدهد، ولی اجبارکننده نیست.
در مقابل این نظام فکری، نظام دیگری وجود دارد که اساس کار آن بر فردگرایی و ایستایی است. البته، این فکر فردی ممکن است در بستر اجتماعی به اندیشه قومی تبدیل شود که در این صورت قرآن از آن با تعبییر «جهل» یاد میکند. در آیه (أَ فَحُکْمَ الجْاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ)۲ حکم یا احکام خاص از آثار جهل است. بنابر این همنشینی، اولاً احکام جاهلی ریشه در تفکراتی دارد که جهانبینی جاهلی را شکل