جایگاه نسبت تقابل در معناشناسی همزمانی دارد.
معناشناس در تحلیل خود از معنای پایه آغاز میکند و با کمک نسبتهای موجود، متن را تحلیل میکند و به معنای نسبی میرسد. معنای پایه در دستگاه زبانی، معنایی است که در هر جایی از دستگاه قرار گیرد آن را با خود حفظ میکند۱ و اگر این معنا را از قرآن هم خارج کنیم باز معنای خود را حفظ خواهد کرد.۲ معنای نسبی، مؤلفههایی از واژه است که در نسبتهای گوناگون تغییر میکند. این تغییرِ معنا از یک میدان به میدان دیگر را «معنای نسبی» نامیدهاند.۳ معنای پایه بیشتر از کتابهای لغوی گرفته میشود، این معنا نقطه عزیمتی است برای آغاز تحلیل متن و به هیچ وجه نباید اساس کار بر آن نهاده شود.
برای رسیدن به معنای فکر از نسبت صرفی، جانشینی، همنشینی تقابل بهره گرفتیم. نسبتهای نحوی آن در بخش همنشین آمده و نیازی به تکرار دوباره در حوزهای مستقل نیست و چون برای تفکر مقابلی یافت نشد، از اینرو، حوزه مقابلها در تحلیل معناشناختی آن دخالت ندادیم.
تحلیل معناشناختی
معنای پایه
فیومی در المصباح المنیر «فکر» را به معنای تلاش قلب برای یافتن معانی جدید میداند.۴ ابن فارس معنای آن را نزدیک به همین معنا میداند. او تفکر را در جایی