173
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

معناشناسی قرار می‌دهد و عنصرِ زمان را حذف می‌کند.۱

این روش مبتنی بر اصل زبان‌شناسی دستگاه معنایی (welatanschangsleher) است که بر اساس نسبت‌هایی معنایی متن را تحلیل می‌کند. نسبت صرفی، نحوی، همنشینی، جانشینی و تقابل مهم‌ترین نسبت‌هاست که معناشناس در تحلیل خود از آنها کمک می‌گیرد.

نسبت یا ارتباط همنشینی (syntagmatic relation)، بیان‌گر رابطه الفاظی است که در یک زنجیره کلامی در کنار یک‌دیگر قرار گرفته‌اند.۲ این نسبت همان معناشناسی در سطح جمله است که در آن، واژه در ارتباط با واژه‌های همنشین سنجیده می‌شود و طبق این ارتباط زوایایی از معنای واژه کشف می‌شود. این همنشینی ممکن است به‌صورت وصف، تمییز، اسناد فاعل... باشد.

نسبت جانشینی (paradigmatic relation) عبارت است از رابطه و نسبت جانشینی میان الفاظ زنجیره کلامی با الفاظی که می‌توانند جایگزین این الفاظ شوند.۳ علم و عقل بارزترین نمونه جانشین در حوزه معنایی علم و معرفت‌اند. نسبت جانشینی از اساسی‌ترین نسبت‌های معنایی است که در روش همزمانی به آن تکیه می‌شود.۴

نسبت تقابل (contradictory relation) عبارت است رابطه تقابل بین دو لفظ که در بستر متن ایجاد می‌شود. به اعتقاد ایزوتسو، زمانی حوزه معناشناختی به وجود می‌آید که دو مفهوم عمده کلیدی کاملاً در مقابل یک‌دیگر قرار گیرند.۵ این نشان از

1.. ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص‌۳۹-۴۳؛ صفوی، درآمدی بر معناشناسی، ص‌۱۹۶-۱۹۷؛ قائمی نیا، بیولوژی نص، ص‌۵۳۰-۵۳۱.

2.. نک: کرمانی، پایان‌نامۀ معناشناسی عقل در قرآن با تأکید بر حوزه‌های معنایی، ص‌۷.

3.. همان.

4.. ایزوتسو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص‌۲۹۶.

5.. همان، ص‌۲۹۸.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
172

واژه‌های قرآن، راه‌گشاست. پژوهش حاضر تلاش دارد، معنای فکر را با کمک نسبت‌هایی معنایی آن کشف کند.

معناشناسی (semantic) مطالعه علمی معناست۱ و به معناشناسی فلسفی، منطقی، زبانی، تقسیم می‌شود.۲ معناشناسی زبانی دانش مطالعه انتقال معنا از طریق زبان است.۳ در این دانش، معنا، درونِ نظامِ زبان بررسی می‌شود.۴

در معناشناسی زبانی از روش‌های گوناگون برای مطالعه معنا استفاده شده است که معناشناسی حوزه‌هایی معنایی (semantic fields) یکی از این روش‌هاست. این روش در مطالعات قرآنی با نام ایزوتسو گره خورده است. او در معناشناسی خود دو رویکرد اساسی داشت: رویکرد اول، معناشناسی در زمانی یا تاریخی (diachronic semantic) است که زمان در معناشناسی دخیل است و بر اساس تطور معنا در طول زمان، به بررسی معنا پرداخته می‌شود.۵

رویکرد دوم، معناشناسی همزمانی (synchronic semantic) است که عنصر زمان حذف می‌شود و تغییرات و تطورات واژه‌ها در طول زمان لحاظ نمی‌شود، بلکه کل متن در یک مقطع زمانی فرض شده و مورد مطالعه قرار می‌گیرد.۶ در این روش، معناشناسی از سطح واژه۷ و گزاره۸ فراتر رفته و کل متن تأسیسی را معیار و موضوعِ

1.. صفوی، در آمدی بر معناشناسی، ص‌۲۷.

2.. قائمی نیا، بیولوژی نص، ص‌۷۸-۷۹؛ صفوی، در آمدی بر معناشناسی، ص‌۲۸.

3.. صفوی، درآمدی بر معناشناسی، ص۳۴.

4.. قائمی‌نیا، بیولوژی نص، ص۵۲۹.

5.. ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص‌۳۹-۴۳؛ صفوی، درآمدی بر معناشناسی، ص‌۱۹۱-۱۹۶؛ قائمی نیا، بیولوژی نص، ص‌۵۳۰-۵۳۱.

6.. ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص‌۳۹-۴۳؛ صفوی، درآمدی بر معناشناسی، ص‌۱۹۶-۱۹۷؛ قائمی نیا، بیولوژی نص، ص‌۵۳۰-۵۳۱.

7.. نک: صفوی، درآمدی بر معناشناسی، ص‌۹۷-۱۲۱.

8.. همان، ص‌۱۳۱-۱۵۹.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 10990
صفحه از 296
پرینت  ارسال به