بهصورت ساده و روشن بر معنای اساسی (book) دلالت کند. وی در پایان توضیح و شرح خود میپذیرد که معنای اساسی و بنیادی، یک فرض نظری است که تنها برای تسهیل روند تحلیل بهکار میرود. در واقع، واژه را در چنین شکل مجردی نمیتوان یافت. به هر حال، حتی انکار معنای اساسی [و فرضی تلقی کردن آن] به قدر کافی این نکته را تأیید نمیکند که واژهای که معنای نسبی را از حوزههای معنایی دیگر به دست آورده، وارد حوزه جدید کند یا حوزههای مختلف از تداخل معنایی برخوردار باشند.۱