اینکه اگرچه ایزوتسو بیان میکند که مفهوم کفر برای مؤمنین استفاده نشده است، در آیهای از اواخر دوره مدنی، یعنی آیه ۱۰۱ سوره آلعمران، این مفهوم برای اشاره به ناسپاسی مؤمنین آمده است:
(وَکَيْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلي عَلَيْکُمْ آياتُ اللَّهِ وَفيکُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ)؛ و چگونه کفر می ورزید در حالی که آیات خدا بر شما خوانده می شود و فرستاده او در میان شماست؟! و هر کس به خدا تمسک جوید حقّاً که به راه راست هدایت شده است.
روشن است که در اینجا خداوند مؤمنین را به بیایمانی متهم نمیکند، بلکه آنان را ناسپاس میخواند. بر مبنای این شواهد به نظر میرسد یا تفسیر ایزوتسو تفسیری شخصی است و یا آیاتی را که با نظام تثبیتشدهاش مطابقت ندارد، نادیده میگیرد.
مشکل دیگر در تحلیل ایزوتسو از واژه کفر، رویکرد او به احادیث نبوی است. یکی از اندک احادیث پیامبر صلی الله علیه و اله که ایزوتسو تحلیل کرده، این رویکرد را نشان میدهد که به ظاهر او فرایندهای تاریخی را نادیده میگیرد. در این حدیث، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: «در رؤیا دوزخ به من نشان داده شد. دیدم بیشتر ساکنین دوزخ زنان ناسپاساند (یَکفُرنَ). پرسیدند: یعنی به خداوند ایمان نداشتند (یَکفُرنَ باللّه)؟ پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: نه، آنان نسبت به شوهرانشان و رفتار خوب آنها ناسپاس بودند (یَکفُرنَ العَشیرَه وَ یَکفُرنَ الاِحسان)».
به عقیده ایزوتسو این مثال نشاندهنده ابهام در معنای کفر در دوره صدر اسلام نزد مسلمانان است. این ابهام اجتنابناپذیر بود؛ زیرا آنان نمیدانستند کدام یک از معانی کفر مورد تأکید است (معنای ناسپاسی و یا معنای بیایمانی). به اعتقاد قسطلانی، یکی از مفسرین بخاری، همه راویان این حدیث غیر از ابن عباس اهل مدینه بودهاند. چون محل زندگی ابن عباس بسیار مشهور است، تقریباً قطعی است