155
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

انکار نعمت‌های الهی اشاره داشته باشد. از سوی دیگر، کفر در نخستین آیات مکی، به تکرار در چارچوب انکار معاد با کذب همراه می‌شود و همان‌طور که ایزوتسو اشاره می‌کند، به شکلی برجسته به‌عنوان متضادی برای مفهوم سپاسگزاری (شکر) به‌کار می‌رود. همچنین، در اوایل دوره مکی کفر به‌عنوان متضادی برای واژه شکر، با اشاره به کذب، به‌کار می‌رود. درباره در نظر گرفتن کفر به‌عنوان متضادی برای ایمان، در دو آیه ماقبل آخر سوره بلد۱ این تضاد به شکلی آشکار قابل مشاهده است.

(ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (۱۷) أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَة (۱۸) وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا هُمْ‏ أَصْحابُ‏ الْمَشْأَمَة)؛ تا از آن کسانى شود که ایمان آوردند و یک‌دیگر را به صبر و ترحم سفارش کردند؛ آنها اصحاب یمین هستند؛ و کسانى که آیه‌هاى ما را منکر شده‌اند اهل شئامت و نحوست‌اند.

اگرچه بسیاری معانی مختلف از واژه کفر در آیات اواسط دوره مکی مورد استفاده قرار گرفته‌اند، کفر بیشتر با واژه شرک مرتبط بوده است. تأکید صورت گرفته در آیه نخست سوره کافرون به روشنی این مسئله را نشان می‌دهد. بر خلاف دوره اول، کفر قوی‌ترین مفهوم در تعریف بی‌ایمانی (قرار دادن خود در جایگاه خداوند) است. مفهوم ناسپاسی نیز نسبت با آیات پیشین با وضوح بیشتری در ارتباط با این واژه مورد استفاده قرار می‌گیرد. هرچه به انتهای دوره مکی نزدیک می‌شویم به مفهوم کفر با جزئیات بیشتری پرداخته می‌شود. در اینجا، درباره ویژگی‌های اصلی کفر، به طور خاص لجاجت و عناد، کوری و کری بی‌ایمانان در نتیجه بی‌ایمانی‌شان بحث و بررسی می‌شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرصت هدایت آنان را پیدا

1.. سورۀ بلد، آیۀ ۱۷-۱۹.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
154

که ایزوتسو سنت ابراهیمی را نادیده می‌گیرد و با این‌که جامعه عربی را مستقل از عصر جاهلیت ارزیابی می‌کند. به هر حال واژه حنیف که مفهومی قرآنی است، در ۱۲ آیه آمده که هفت آیه از آن درباره حضرت ابراهیم علیه السلام است. وقتی به آیه‌هایی که این واژه در آن استفاده شده رجوع می‌کنیم، می‌بینیم بیشتر به‌عنوان متضادِ مفهوم شرک آمده است و با معنایی موازی با خلوص، در دو آیه مربوط به صدق و صفا و در یک آیه مربوط به اسلام و در آیه‌ای دیگر مربوط به حمد و سپاس به‌کار گرفته شده است.

نکته دوم، این‌که ایزوتسو به تکرار، ترتیب تاریخی قرآنی را در تحلیل‌هایش نادیده می‌گیرد. تمایز میان دوره‌های مکی و مدنی بسیار مبهم است. استفاده قرآن از واژه کفر دارای پویایی است. این واژه همراه با مشتقاتش و دیگر شکل‌ها حدود ۵۰۰ بار در قرآن واقع شده است. با وجود این، ایزوتسو، در واقع، خطوط اصلی فرایندهای تاریخی را نادیده می‌گیرد. چنین رویکردی ناکارایی‌های روش‌شناختی را آشکار می‌سازد. به‌ویژه وقتی کسی به این باور می‌رسد که در نظر گرفتن شرایط تاریخی به طور جدی در تحلیل واژه کفر نقش خواهد داشت. وقتی آیات اوایل دوره مکی را بررسی می‌کنیم، با کفر به‌عنوان یکی از واژه‌های توصیف‌کننده حالت انکارکنندگان خداوند روبه‌رو خواهیم شد (کذب، فجور، ظلم، طغیان، فتنه، اِثم، کِید)؛ بنابراین، کفر به‌عنوان یک واژه مسلط در چارچوب سلسله مراتبی دیده نمی‌شود. در این دوره واژه‌‌‌‌هایی مثل کذب (دروغ) همچون کفر برای توصیف انکارکنندگان عظمت پیامبر مورد استفاده قرار می‌گیرند که می‌توان از آن جمله به آیه ۲۲ سوره انشقاق، (بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُكَذِّبُونَ) و آیه ۱۹ سوره بروج (بَلِ الَّذينَ کَفَرُوا في تَکْذيبٍ) اشاره کرد که واژه تکذیب در این آیه شریفه ویژگی افراد بی‌ایمان در نظر گرفته شده است. اگر کفر روشن‌‌ترین متضاد ایمان است، این معنا در کذب نیز وجود دارد. همچنین مفهوم کذب پیش از مفهومِ کفر تعریف شده است تا به

تعداد بازدید : 6853
صفحه از 296
پرینت  ارسال به