ابعاد مرتبط رنگها نظیر کِدر بودن و درخشندگی در طیفهای موجود در همان رنگ و عناصر آن حوزه شناخته میشوند که این ویژگیها یا ابعاد به وسیله ترکیب توصیف میشوند. با این حال، برای بیشتر مفاهیم انتزاعی مانند «یقین موجه» دیدگاه تریر به نوعی مشکلآفرین است؛ زیرا ما نمیتوانیم حوزه معنایی را از پیش تعریف کنیم و هیچ ابعاد ساختاری تعریف شده و آشکاری وجود ندارد. افزون بر این، تصور تریر از حوزه معنایی بهعنوان یک ساختار موزاییک مانند با وجود خلأ واژگانی و مرزهای فازی میان حوزه و یا میان عناصر یک حوزه سازگار نیست.
استعاره نیز بیش از یک ارتباط لغوی - مفهومی ساده است؛ به عبارت دیگر، مفاهیم واژگانی میتوانند توسعه یابند و کاربردهای جدیدی از کلمات به وجود آورند که در آنها از تصورات ذهنی و کارکردهای زبانی بهره گرفته شده است. ساختار موزاییکی نمیتواند این کارکردهای جدید را توضیح دهد.
نقد ایزوتسو در تحلیل معناشناختی مفهوم کفر
ایزوتسو تغییر معنایی مفهوم کفر در قرآن را به بهعنوان فرایندی توصیف میکند که با آن این واژه معنای اصلی خود را از دست میدهد و به واژهای نو تبدیل میشود که محور مفاهیم اخلاقی قرآن قرار میگیرد. ایزوتسو، بیان میکند که حتی مفهوم ایمان که بالاترین ارزش اخلاقی دینی به شمار میرود نیز از منظر معنای واژه کفر قابل تحلیل و بررسی است. به طور خلاصه، ایزوتسو مفهوم کفر را نمونه اعلی برای تحلیل معناشناختی انتخاب میکند و نظریههایش را با ارجاع به این مفهوم بهکار میگیرد. به این دلیل ضروری است استدلال ایزوتسو را در اینجا به شکلی انتقادی تحلیل و بررسی کنیم؛ زیرا او اهمیت بسیار زیادی برای بررسی مفهوم کفر قائل میشود.
ایزوتسو تأکید میکند که کَفَرَ در زبان عربی پیش از اسلام، در اصل به معنای