151
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

نیستند. هر واژه‌ای را که در نظر می‌گیریم، این واژه استعمالات گذشته و آینده را نشان می‌دهند. اصطلاحاً واژه‌ها با یک‌دیگر گفت‌وگو دارند. این‌گونه نیست که واژه‌ها تنها به زبان حال تعلق داشته باشند. بعدها یکی از زبان‌شناسان فرانسوی به نام جولیا کاریستوا که در پی نقد سوسور بود، این بحث‌ را توسعه داد. او رابطه‌ میان متن‌ها را مطرح کرد و اعتقاد داشت هیچ متنی، جزیره‌ بریده از متون دیگر نیست این رابطه میان متون «بینامتنیت» نام دارد. بر اساس نظریه بینامتنیت، دلالت‌های یک متن در درون خودِ آن متن تمام نمی‌شود. هر متنی زمانی که وارد متن‌های دیگر شود، دلالت‌های دیگری پیدا می‌کند. برای مثال، کسی فلسفه بداند، دلالت‌های فلسفی از قرآن پیدا می‌کند، پس تا زمانی که شما با متون فلسفه، کلام و غیره درگیر نشوید، نمی‌توانید آن دلالت‌ها را در قرآن کشف کنید. ایزوتسو این‌طور برداشت کرد که قرآن تنها یک متن زبانی است و دلالت‌های سیاسی، فلسفی و... ندارد. در حقیقت، ایزوتسو دلالت‌های قرآن را منحصر به درون کرد و از دلالت‌های بینامتنی و سنجش متن قرآن با دیگر متون غافل شد.

یکی دیگر از ویژگی‌های حوزه معنایی در چگونگی ارتباط معنای یک کلمه با دیگر واژه‌ها خصوصیت سلسله مراتبی واژه‌هاست. واژه‌ها در سلسله مراتب بالاتر دارای دامنه گسترده‌تری نسبت به واژه‌های بارزتر از خود هستند. برای مثال، لوازم خانه که مفهومی نامشخص دارد به نوبه خود دامنه گسترده‌تری از میز دارد. اطلاعات مشابهی را می‌توان در مورد ویژگی سلسله مراتبی در شبکه واژه‌ها یافت، با این حال، روشن است که تمامی تفاوت‌های معنایی نمی‌تواند در یک مدل سلسله مراتبی شرح داده شود و زبان به روش‌های پیچیده‌تری سازمان می‌یابد.

به اعتقاد وایزگربر، برای مثال، معنای رنگ آبی تنها می‌تواند در مرزبندی رنگ آبی با دیگر رنگ‌ها در طیف‌های رنگی تعریف شود.۱

1.. Simon-Vandenbergen & Aijmer, Traditional theories of field semantics, p. ۱۱


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
150

می‌توان بر اساس این‌گونه از معناشناسی تطبیق‌هایی صورت گیرد؛ یعنی دریابیم که یکی از مصادیق صراط مستقیم «عبادت» باشد، اما از لحاظ معنایی تفاوت وجود دارد. ایزوتسو در نظر داشت تا نشان دهد معنا، سیاق‌مند است و این سیاق‌مندی را از روابط واژه‌ها نشان دهد. این امر از یک نظر درست است. نسبت‌های میان واژه‌های کلیدی در معنای این واژه‌ها اثر می‌گذارد ولی طرف دیگر، از ارتباط سیاق‌مند چند واژه، معانی آنها را نمی‌توان کشف کرد. او گرچه در نظر داشت تا سیاق‌مندی معنا را اثبات کند، اما حق سیاق‌مندی معنا را آن‌گونه که لازم بود، ادا نکرد.

۲) ایزوتسو قائل بود که واژه‌ها در سرتاسر قرآن یک معنا دارند در صورتی که در اثر سیاق‌مندی، یک واژه در سیاق‌های گوناگون می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد. یک واژه زمانی که برای معنایی وضع شده باشد، در طول زمان می‌تواند از توسعه حقیقی و مجازی برخوردار شود. دلالت‌های قرآن سه دسته‌اند: عرضی، طولی و مصداقی. دلالت‌های عرضی به این معنایند که یک واژه در عرض واژه دیگر، معنای خاصی را می‌رساند؛ مانند واژه «مساجد» در آیه (وَأَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه‏)۱ که هم مکان را شامل می‌شود و هم اعضای سجده‌ را در بر می‌گیرد. دلالت‌های طولی از قبیل دلالت‌های باطنی است و دلالت‌های مصداقی به این معناست که قرآن در طول زمان، مصادیق جدید پیدا کند. ایزوتسو سیاق‌مندی را مطرح می‌کند و قائل است معانی واژه‌ها در قرآن در طول زمان یک معنا دارند.

۳. ایزوتسو دلالت‌های معنایی قرآن را به کمک دلالت‌های درونی مطرح می‌کند؛ درحالی‌که دلالت‌های قرآن دوگونه‌اند: دسته‌ای درون متنی‌اند و دسته‌ای دیگر برون‌متنی یا بینامتنی‌اند.

زبان‌شناسانی که بعد از سوسور آمدند متوجه شدند متون از یک‌دیگر جدا

1.. سورۀ جن، آیۀ ۱۸.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11018
صفحه از 296
پرینت  ارسال به