میتوان بر اساس اینگونه از معناشناسی تطبیقهایی صورت گیرد؛ یعنی دریابیم که یکی از مصادیق صراط مستقیم «عبادت» باشد، اما از لحاظ معنایی تفاوت وجود دارد. ایزوتسو در نظر داشت تا نشان دهد معنا، سیاقمند است و این سیاقمندی را از روابط واژهها نشان دهد. این امر از یک نظر درست است. نسبتهای میان واژههای کلیدی در معنای این واژهها اثر میگذارد ولی طرف دیگر، از ارتباط سیاقمند چند واژه، معانی آنها را نمیتوان کشف کرد. او گرچه در نظر داشت تا سیاقمندی معنا را اثبات کند، اما حق سیاقمندی معنا را آنگونه که لازم بود، ادا نکرد.
۲) ایزوتسو قائل بود که واژهها در سرتاسر قرآن یک معنا دارند در صورتی که در اثر سیاقمندی، یک واژه در سیاقهای گوناگون میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. یک واژه زمانی که برای معنایی وضع شده باشد، در طول زمان میتواند از توسعه حقیقی و مجازی برخوردار شود. دلالتهای قرآن سه دستهاند: عرضی، طولی و مصداقی. دلالتهای عرضی به این معنایند که یک واژه در عرض واژه دیگر، معنای خاصی را میرساند؛ مانند واژه «مساجد» در آیه (وَأَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه)۱ که هم مکان را شامل میشود و هم اعضای سجده را در بر میگیرد. دلالتهای طولی از قبیل دلالتهای باطنی است و دلالتهای مصداقی به این معناست که قرآن در طول زمان، مصادیق جدید پیدا کند. ایزوتسو سیاقمندی را مطرح میکند و قائل است معانی واژهها در قرآن در طول زمان یک معنا دارند.
۳. ایزوتسو دلالتهای معنایی قرآن را به کمک دلالتهای درونی مطرح میکند؛ درحالیکه دلالتهای قرآن دوگونهاند: دستهای درون متنیاند و دستهای دیگر برونمتنی یا بینامتنیاند.
زبانشناسانی که بعد از سوسور آمدند متوجه شدند متون از یکدیگر جدا