سوم اینکه، بسیاری از مسلمانان به دلایل احساسی از ایزوتسو استقبال میکنند، به طوری که تحلیل ما نشان داد، دانشمندان مسلمان پیوسته به پیشینه غیر شرقشناختی ایزوتسو اشاره میکنند. اگر چه بسیار دشوار است که دانش غربی را در مطالعات قرآنی به یک طبقه خاص کاهش دهیم، هیچ کس نمیتواند این واقعیت را انکار کند که نوعی شرشناسی کلیشهای کلاسیک وجود دارد که عمدتاً بر نظریه قرضگیری متمرکز است. بسیاری از مسلمانان با انگیزه واکنش به چنین آثاری، تلاش کردهاند تا گفتمانی نو و همسو را در آثار ایزوتسو بیابند.
برخی دانشمندان مسلمان که دانش غربی را مردود میدانند، به پذیرش ایزوتسو روی آوردند، در حالیکه آثار او به شدت بر مبنای روششناختی غربی و منابع غربی مبتنی بوده است.
دلیل چهارم برای این که چرا ایزوتسو به این اندازه در میان مسلمانان مورد پذیرش بوده به برداشت یا سوء برداشت آنها از سنتهای خود برمیگردد. با وجود خطر خارج شدن از قلمرو این مقاله، استدلال میکنم که بسیاری از آثار درباره ایزوتسو در جهان اسلام نشان میدهد که چقدر مسلمانان از سنت دور افتادهاند. به اعتقاد من، واکنش دانشمندان مسلمان به ایزوتسو نوعی سنگ محک برای آشنایی آنان با سنتهای خویش است. میتوان با اطمینان گفت دستکم آثارِ ایزوتسو در ترکیه پیش از سال ۲۰۰۰م از این امتحان سربلند بیرون نمیآیند. بازشناسیِ معناشناختیِ ایزوتسو بهعنوان تنها راه منحصر به فرد و قابل اعتماد در درک قرآن، به معنای انکار وجود یک سنت تفسیری بسیار ریشهدار، آثار بلاغی، واژهنامهها و بسیاری از دیگرگونههای تفسیری همانند خصائص، لغت، ترادف، وجوه و نظائر نیست.
این دانشمندان نیز همچون ایزوتسو، قلمرو تحلیل خود را به نادیده گرفتن این پیشینه محدود کردهاند. با وجود این، تفاوت میان ایزوتسو و آنها بسیار روشن است. فرض میکنیم که ایزوتسو با شدیدترین محدودیت به روش خود پایبند