خوانش نهایی او ارزش نهایی نتایجش او را از بین برده است؛ بنابراین، ضروری است که بپرسیم چرا بسیاری از دانشمندان هنوز بدون انتقاد از ایزوتسو از او پیروی میکنند و از این بازسنجیهای انتقادی جدّی متأثر نشدهاند.
در پاسخ باید گفت که بسیاری از مسلمانانِ تحسینکننده ایزوتسو، روششناسی او را درک نمیکنند و همانطور که اشاره شد، این دانشمندان از ترجمههای دقیق برخی آثار ایزوتسو استفاده نکردهاند و با جنبههای کلیدی روششناسی کار او - به طور خاص ساختگرایی و معناشناسی - آشنا نشدهاند و نمیتوانند نواقص آن را ببینند؛ اگرچه ایزوتسو خود بهخوبی از آنها آگاه بود. به نظر میرسد آنها از رویکرد انتقادی ایزوتسو به روششناسی خود آگاه نبودند و این مسئله افزون بر ترجمههای نادرست پیشگفته، گاهی به نسبت دادن دیدگاههایی به ایزوتسو که نمیتوان آنها را در آثارش یافت، میانجامید. آنها رویکردها و روششناسیهای مختلف را ترکیب میکنند و ایزوتسوهای خیالیِ بسیاری را بهجای یک ایزوتسوی واقعی خلق میکنند. اغراق نیست اگر بگوییم آنچه آنان تولید میکنند یک تحلیل ترکیبی است.
علت و دلیل دوم این پذیرش بدون انتقاد در سبک ارائه ایزوتسو نهفته است. ایزوتسو بهواسطه رویکرد روششناختیاش، بر خلاف بسیاری از دانشمندان غربی، هرگز پرسشهای حساسیت برانگیز درباره قرآن و دیگر منابع اسلامی مطرح نمیکرد (نظریه به اصطلاح قرضگیری) و افزون بر این ویژگیهایی همچون نطق ملایم او، نگرش به ظاهر بدون قضاوت او درباره مبانی ایمان اسلامی، ارجاع او به خداوند بهعنوان یک موضوعِ محوری در قرآن (جهانبینی قرآنی، خدامحور است) و دغدغه او برای کشف معنای اصلی قرآن طی دوره نخستین خوانندگانش، بسیاری از مسلمانان را جذب کرده است، اما افزون بر این چشم آنان را بر روی نواقص و خلأهای موجود در آثار ایزوتسو بسته است.