141
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

مشخص می‌کند. سپس تحلیل داده‌ها بر اساس تکنیک‌های زیر ادامه می‌یابد:

۱. اشتقاق بر اساس اسم و فعل: اسم ایستا و فعل فرآیند است. عالم با یَعلَمُ و عَلِمَ متفاوت است. باید به وجه پُر تکرار بودن حالت اسمی یا فعلی و یا اشتقاق خاصی از آن توجه کرد.

۲. اشتقاق بر اساس باب (تحلیل اشتقاقی): هر تغییر اشتقاق مهم است؛ زیرا هر باب و اشتقاقی به معنای خاصی است. برای مثال، اِتّقُوا بیان‌گر یک فرآیند است، تقوی بیان‌گر یک شیء در درون انسان است و مُتقین به‌عنوان وصف انسان مطرح می‌شود؛

۳. جمع‌بندی: مطالب به دست آمده، از نظر واژگانی باید جمع‌بندی شود.

ریخت‌شناسی واژه: این قسمت به بحث پدیدارشناسی مربوط است. به این معنا که هر شیء «بود»ی دارد، ولی این که چه «نمود»‌هایی می‌تواند داشته باشد، به زاویه‌های دید، بستگی دارد. بنابراین، اگر محقق بتواند زوایای بیشتری از واژه کشف کند، تحلیل‌های او از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود. برای مثال، فعل رفتن به یک نفر- فاعل - نیاز دارد، اما تعلیم به سه طرف - محتوای آموزش، معلم و دانش‌آموز - نیاز دارد.

تحلیل همنشین‌ها

با هم‌آییِ چند واژه در یک سلسله کلامی که باهم ارتباط معنایی دارند و در واقع، به کلماتی که در جوار یک کلمه قرار گرفته‌اند «کلمات همنشین» گفته می‌شود. مهم‌ترین بخشِ معناشناسی، این قسمت است؛ زیرا می‌توان تنها بر اساس تحلیل همنشین‌ها نگاشته‌ای را سامان داد و دیگر تحلیل‌ها همچون جانشینی و مقابل‌ها متأثر از این تحلیل‌اند و محققی که از قابلیت تحلیل همنشین‌ها برخوردار باشد، تحلیل‌های جانشینی و مقابلی را نیز به سادگی انجام خواهد داد.


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
140

فهم قرآن قرار می‌دادند و معنای پایه را از زبان عرب جاهلی گرفته و استعمالات قرآنی را بر آن تطبیق می‌کردند. در روش معناشناسیِ حوزه‌ای، معنای پایه، نقطه عزیمت برای ورود به میدان‌ها و نسبت‌های معنایی است و استفاده از معنای پایه به‌عنوان یک نسبت مهم در فهم متن تأسیسی - قرآن - زمانی درست است که جهان‌بینیِ حاکم در متنِ تأسیسی با متنی که معنای پایه از آن استخراج می‌شود، همسان باشد. از این‌رو، استفاده از معنای پایه و قول لغوی به‌عنوان نقطه ثقل در فهم قرآن خطای روشی به ‌شمار می‌رود؛ زیرا اساس جهان‌بینی قرآنی - توحید - با شالوده جهان‌بینی جاهلیت - کفر - ناهمخوان است و یکی بودن زبان، این تفاوت را جبران نمی‌کند.

برای مثال، اگر در فهم معنای جهل به معنای لغوی - پایه - آن بسنده کنیم، جهل در مقابل علم خواهد بود که با تعبیر «نقیض العلم یا خلاف العلم» در بیان لغت‌پژوهان آمده است.۱ معنای دیگر آن در مقابل طمأنینه آمده است، اما وقتی نسبت‌های معنایی را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که جهل معنای جدیدی می‌یابد.۲

جهل در قرآن، یک بار ناظر به علم و معرفت به‌کار رفته و بار دیگر ناظر به عمل استعمال شده است. در جهت معرفتی چهار سطح معنایی «عدم علم، عدم عقل، شبه‌ علم، شبه عقل» دارد. در بُعد عمل دعوت به عمل سوء کارکرد اصلی جهل است.

تحلیل صرفی و نحوی

تحلیل صرفی، تنها واژگانی را شامل می‌شود که در متن مورد پژوهش - برای مثال قرآن - اشتقاقات آن وجود دارد. معناشناس ابتدا وزن‌ها و مشتقات ریشه را

1.. فراهیدی، العین، ج۳، ص۳۹۰؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۴۸۹ و ج۴، ص۱۱۰؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۳۱.

2.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۴۸۹.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6258
صفحه از 296
پرینت  ارسال به