نکته مهم، داشتن مطالعات جانبی درباره موضوع مورد تحقیق است. اگر موضوع منتخب اعتقادی است، مطالعات کلامی و اگر اخلاقی است، باید آشنایی اجمالی با علم اخلاق وجود داشته باشد. به طور خلاصه، میتوان مراحل انتخاب حوزه مطالعاتی را در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. مراجعه به کتب لغت و کشف مترادفها، متضادها و تشکیل مجموعه واژههای کلیدی و کانونی؛
۲. پُرخوانی متن مورد تحقیق و یادداشتبرداری هنگام مطالعه و کشف واژههای نزدیک به موضوع؛
۳. کشف واژه پرتکرار در مجموعه؛
۴. کشف واژه پُر ارتباط. برای نمونه، واژه عقل ارتباط کمتری نسبت به علم در قرآن برقرار کرده است. فاعلِ عقل تنها انسان است، درحالیکه فاعلِ علم خداوند، انسان، جن، ملائکه و جمادات هستند؛
۵. کشف واژه پر اشتقاق اسمی (فاعل، مفعول و...) و فعلی (زمانهای مختلف، مجرد، مزید ابواب مختلف)؛
۶. کشف واژه پُر جانشین.
موارد بالا نشان میدهند کدام واژهها از قابلیت تشکیل میدان معنایی برخوردارند و شبکه واژگانی را تشکیل میدهند.
یافتن معنای پایه
معنای پایه، ماهیت و معنای مشترکی است که با جابهجایی لغت در متون و بافتهای مختلف، حفظ میشود. در این مرحله، چارهای جز تکیه بر تحقیقات میدانی لغتدانان نیست؛ بنابراین، در این مرحله، به قول لغوی اعتماد میشود. در