میدانهای معنایی و نسبت جانشینی
در نسبت جانشینی بر اساس شباهتِ موجود میان مفهومها و مدلولهای واژهها، دستهبندی صورت میگیرد. در صورتی که میان مدلولهای واژهها همگونی وجود داشته باشد، آن واژهها میتوانند در یک میدان بهجای یکدیگر بهکار روند. یک واژه در حوزه تصوریِ گویندگانِ یک زبان میتواند کلمات دیگری را که مدلولهایی همگون برای همان مفهوم هستند، تداعی کند. این الگوی تداعی، واژهها را به طور غیابی به یکدیگر پیوند میدهد؛ زیرا واژهها در حقیقت به یک نظام منسجم زبانی تعلق دارند که کاربران هر زبان در حافظه خود دارند. واژهها در نسبتِ جانشینی به گونههای مختلفی میتوانند بهجای یکدیگر در متن قرار گیرند. به طور کلی انواع جانشینی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
۱) جانشینی دو واژه یا بیشتر که از نظر معنایی در حافظه کاربرانِ زبان دارای معانی نزدیک به یکدیگر هستند و در معناشناسی نسبتی «مترادف» خوانده میشوند. این نوع خود میتواند سبب جانشینی سه دسته واژه شود که عبارتند از:
الف) جانشینی ادات بهجای یکدیگر؛ برای مثال، در زبان عربی اداتِ تأکید میتوانند بهجای یکدیگر در متن قرار گیرند.
ب) جانشینی صیغه با صیغه دیگر؛ مانند جانشینی صیغه ماضی با مضارع در فعل یا اسم فاعل و صیغه مبالغه.
ج) جانشینی ترکیبها بهجای یکدیگر؛ مانند یک ترکیب فعلی بهجای ترکیب فعلی دیگر؛ مانند ترکیب فعل مجهول (کُذِّبَ رُسُل) با ترکیب فعلی معلوم (کَذَّبَ الرُّسُلَ) یا یک ترکیب اسمی بهجای ترکیب اسمی دیگر؛ مانند «وَلَدارُ الآخِرَةِ خَیْر» با «وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْر».۱