دارند که نوعی ارتباط معنایی میان واژهها را نشان میدهند، اما در قالب یک نقش نحوی دیده نشدهاند.
میدانهای معنایی و نسبت همنشینی
«مطالعه رفتار همنشینی شامل نگاه به واژه است در سطوح مختلف؛ یعنی در سطح میدان و فراتر از یک عبارت».۱
در یک عبارت، برای دریافتن این مطلب که به چه اندازه موقعیتهای مختلف با معانی متفاوت مرتبط هستند، به موقعیتِ قرار گرفتن واژه و قلمرو آن در عبارت توجه میکنیم. هر واژه - بر اساس طبیعتِ زنجیروارِ زبان - بهدنبال واژه دیگری ظاهر میشود؛ بنابراین، هر صورت ترکیبی یا زنجیره همواره از دو عنصر پیاپی و یا بیشتر پدید میآید. در صورت زنجیرهای ارزش معنایی هر عنصر بر پایه تعامل با عناصر پیشین یا پس از آن مشخص میشود. صورت زنجیرهای، واژهها، گروه واژهها، گزارهها و جملهها را در بر میگیرد. بر این اساس، همنشینی رابطه میان عناصر و واحدهای زبان در زنجیره متن است. «محور همنشینی مربوط میشود به امکان ورود یک عنصر واژگانی به مجموعه بزرگتر از عناصر دیگر زبان شامل ترکیبات و مشتقات در قلمرو صرف و ترکیبات و جملات در نحو».۲
نسبت همنشینی عبارت است از روابط حاضر میان واژهها در یک زنجیره زبانی با عناصر تشکیلدهنده محدود که بهصورت خطی میان آنان رابطه وجود دارد. خطی بودن رابطه میان اعضای تشکیلدهنده یک زنجیره زبانی به این معناست که دو عضو این زنجیره را نمیتوان به طور همزمان تلفظ کرد.
1.. Simon-Vandenbergen & Aijmer, The Semantic Field of Modal Certainty, p.۸۱.
2.. Geeraerts, Theories of Lexical Semantics, p۵۷.