اضافه ریشه کلمه معنای واژه را تشکیل میدهد.
گوناگونی مشتقات و تفاوت آنها در واژههای جانشین به معنای تفاوت معنایی میان واژههای جانشین است. به این ترتیب، که اگر واژهای در وجه فعلی و اسمی بهکار رود و جانشین آن تنها در یک وجه کاربرد داشته باشد، خبر از تفاوت معنایی میان دو واژه جانشین میدهد. برای مثال، یکی از تفاوتهای علم و عقل در همین نکته است. علم در قرآن در وجه اسمی و فعلی و در هر دو با مشتقات بسیار و متنوع دیده میشود درحالیکه عقل تنها در وجه فعلی بهکار رفته است. همین نکته نشاندهنده توسعه معنایی علم و محدودیت معنایی در عقل است. موارد دیگری از شیوه تأثیرگذاری اشتقاقات صَرفی در معنا از قبیل بهکار رفتن فعل با حروف خاص نیز در معناشناسی مطرح است.
تمایزهای معنایی در میدان صرفی واژهها، ممکن است ما را به جزئیات تفاوتِ معنایی واژهها نرساند، اما همین مقدار تفاوت، راه را برای مسیر معناشناسی باز میکند. این میدان معنایی، میدان معنایی نحوی واژه و مشتقاتش را فرا روی معناشناس قرار میدهد تا با پرداختن به آن، معناشناسی در مسیر تکاملی خود پیش رود و به تدریج زوایای معنایی واژه وضوح یابد.
نسبت نحوی
این نسبت در امتداد نسبت صرفی قرار دارد به این ترتیب که پس از مشخص شدن مشتقات واژه، نقشهای واژه و مشتقات آنها در دستگاه معنایی بررسی میشوند و از تحلیل نقش نحوی واژه و مشتقات آن در کشف معنای واژه کمک گرفته میشود. برای نمونه، نسبت اِسنادی، قابلیت واژه را در اِسناد، نشان میدهد و مشخص میکند که واژه به چه چیزهایی نسبت داده شده، فاعلِ کدام دسته از افعال واقع شده است. مفعولٌ به، تمییز، حال و دیگر نقشهای نحوی نیز در فهم معنای واژه