125
میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی

نسبت‌های معنایی

همان‌گونه که پیشتر بیان کردیم، زبان و معنا مجموعه‌ای از واژه‌ها نیستند، بلکه واژه‌هایی به همراه مجموعه‌ای از نسبت‌هایند. ارتباط واژه‌ها در سه نسبت همنشینی، جانشینی و تقابلی تعریف می‌شود؛ زیرا ارزش زبانی عناصر یک متن تضادها و هماهنگی‌های ساختاری خاصی را در بر دارند که نظام یا ساخت متن بر پایه آنها شکل می‌گیرد. نوع نسبت‌هایی که میان واژه‌ها برقرار می‌شود دلالت‌های معنایی دارد؛ برای نمونه، در صورتی که واژه علم در کنار نام خداوند بنشیند یا با واژه نعمت به‌کار برود،در این ترکیب‌ها خداوند، نسبتِ فاعلی و علم نسبتِ مفعولی خواهد داشت. از طریق جانشین‌ها و همنشین‌ها می‌توان به معانی راه پیدا کرد.

در روش سنتی معمولاً برای یافتن معنای یک واژه قرآنی همچون «حکمت» یا به کتاب‌های لغت مراجعه می‌شود یا از طریق آموخته‌های فلسفی، کلامی و یا عرفانی قرآن را معنا می‌کنیم؛ اما در نگاه میدان‌های معنایی، نخست، باید دید حکمت در کدام میدان به‌کار رفته، چه نسبت‌هایی برقرار کرده، جانشین‌ها و همنشین‌های حکمت کدام‌اند و چه چیزهایی به حکمت نسبت داده شده است. اگر به حکمت یک ثمره عملی نسبت داده شده باشد، در می‌یابیم که حکمت از مقوله معرفت نظری صرف نیست و در صورتی که به آن یک اثر معرفت‌‌شناختی نسبت داده شود، می‌یابیم که بُعد معرفت‌‌شناختی دارد. این‌که آیا حکمت به خداوند نسبت داده شده یا تنها به انسان‌ها و یا به حیوان هم نسبت داده می‌شود؟ حکمت چه نسبتی با جهان نسبت با انسان فاعل مختار دارد؟ جانشین‌های حکمت کدام‌اند؟ از طریق جانشین‌ها و تکنیک‌هایی که وجود دارد می‌توان معنای حکمت را دریافت.

دو یا چند کلمه کلیدی از چند طریق عمده در متن با یک‌دیگر پیوند می‌یابند و شبکه معناشناختی کاملاً پیچیده و متوازنی را شکل می‌دهند. روابط این شبکه


میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
124

اولین قدم در معناشناسی متن، شناخت کلمات کلیدی است که از طریق تکرار و فراوانی کلمات، تنوّع در کاربرد (صرفی، نحوی، مشتقات) تنوع در نسبت (فاعل، مفعول و...)، ترتّب آثار مهم، کلمات همنشین و جانشین به دست می‌آید. برای مثال، واژه «کتاب» در زبان عربِ جاهلی واژه‌ای عادی است، ولی در دستگاه زبانی قرآنی جایگاه کلیدی دارد. به این معنا که کتاب، پیام اصلیِ الهی را دارد و هدایت و روشن‌گری به وسیله کتاب است. خدا، انسان، دنیا، آخرت، علم و عقل چنین ویژگی‌ای دارند.

کلمه کانونی از میان این کلمات انتخاب می‌شود که بار اصلی را در حوزه معناشناختی بر دوش دارد. در قرآن کریم «اللّه» کلمه کانونی است و تمام میدان‌های معنایی با آن مرتبط‌اند و به تعبیر ایزوتسو، تمام میدان‌های معنایی زیر فرمان «اللّه» هستند.۱ اگرچه واژه «اللّه» از جهت اشتقاق محدود است، اما نسبت‌های این واژه با دیگر واژه‌های قرآنی سبب شده تا «اللّه» در کانون قرآن باشد.

در حوزه معرفت‌‌شناسی قرآنی واژه‌های «علم، عقل، فهم، سمع، بصر، قلب، فؤاد، عین، عرف، یقن، لب، دبر (تدبر)، فقه، شعر، دَری (درایت)، فکر، ذکر، جهل، ظن، شک، خرص، ریب، مریة، زعم، غفلة و نسی» واژه‌های کلیدی هستند. از میان این واژه‌ها «علم» به سبب بسامد بالا، نسبت‌های صرفی و نحوی متنوع، آثار فراوان و حوزه‌های ارتباطی به‌عنوان واژه کانونی و واژه «عقل» پس از علم کلیدی‌ترین واژه است. اگر همین حوزه را در کتاب کافی بررسی کنیم، «عقل» واژه کانونی خواهد بود.

هر یک از این واژه‌ها در شعاع معنایی خود، در کانون معنا قرار دارند، ولی نسبت به واژه‌های دیگر واژه فرعی‌اند.

1.. ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ص۴۵.

  • نام منبع :
    میدان‌های معنایی در کاربست قرآنی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6390
صفحه از 296
پرینت  ارسال به