کلمه کانونی از این دیدگاه، کلماتی هستند که هرگاه یک متن را بررسی میکنیم میبینیم این کلمات محور بسیاری از واژههای دیگر قرار گرفتهاند و واژههای دیگرِ متن در نسبت با آنها حضور پیدا کردهاند. برای مثال، اگر کسی به متن قرآن مراجعه کند، کلمه «اللّه» را یک کلمه کانونی میبیند یا ایمان را محور بسیاری از واژههای قرآنی مییابد. البته، واژههای کانونی در هر متن و میدان معنایی تغییر میکنند و در هر متنی واژههای خاصی وجود دارند که کلمه کانونی آن به شمار میآیند. روشهایی وجود دارد که میتوان بر اساس آن کلمات کانونی را تشخیص داد.
کلمات کلیدی واژههای را تشکیل میدهند که در رتبه دوم قرار دارند. واژههای کلیدی بسامد فراوانی دارند و ارتباطهای زبانشناختی بسیاری با آنان برقرار میشود، اما محوریت کلمات کانونی را ندارند. میتوان یک میدان معنایی و شبکه معنایی میان کلمه کانونی و واژههای کلیدی را بهصورت ساده در شکل زیر ترسیم کرد.

نمودار شبکه معنایی میان کلمه کانونی و واژههای کلیدی
پارهای از واژهها نیز کاملاً فرعی هستند. آنها بهلحاظ حجم، کم بسامدند و کاملاً