واژههای کانونی، کلیدی و فرعی
میدانهای معنایی از سه گروه واژه تشکیل میشوند. در معناشناسی میدانی، معنای پایه را از بیرون متن مفروض میگیریم و وارد متن میشویم تا معنای نسبی را بیابیم؛ اما معنای نسبی را چگونه پیدا میکنیم؟ ایزوتسو میگوید در هر متنی با سه گونه واژه سر و کار داریم. واژههای کانونی، کلیدی و فرعی. به بیان دیگر، دستگاه تصویری زبان بر اساس دستگاه معنایی شکل میگیرد. در تصویرگری زبان از دستگاه معنایی، برخی واژهها ناظر به معانی کانونی در دستگاه معنایی هستند و همان نقش جامع را ایفا میکنند. این مفاهیم در دستگاه زبانی، واژههای کانونی و کلیدی به شمار میروند.
مفاهیمی که در یک متن قرار دارند معنای خود را از دستگاه ارتباطیِ متن به دست میآورند. کلمات در درون گروههایی که در متن تشکیل میدهند و ارتباطهایی که این گروهها با دیگر گروههای تصوری برقرار میسازند، معنادار میشوند. این شبکه در هم تنیده یا مجموعه کلی که از به هم پیوستن گروههای تشکیل یافته از واژهها حاصل میشود، جهانبینی متن را نمودار میسازد و نقشه تصوری یک متن مؤسس را در جهانبینی ورای آن ترسیم میکند. ایزوتسو تغییر معنایی در واژهها - بر اثر تغییر در وضع و محل آنها - را شاهدی میداند بر تأثیرپذیری مفاهیم از موقعیتی که در آن قرار میگیرند
این امر کاملاً مشهود است که چون کلمات را از ترکیبات شناخته شده سنتی آنها بیرون آورند و در ترکیبات کاملاً متفاوت تازهای بهکار برند، از خودِ این تغییر وضع و محل استعمال به صورتی ژرف متأثر میشوند.۱
هر حوزه معناشناختی در مطالعه همزمانی از یک «کلمه کانونی» و چند