معنایی خود، وجود عینی دارد و الفاظ، گزارهها و میدانهای معنایی متن، حاکی از آن معنای ثابت است و معناشناس با تحلیل معناشناختی متن، جهانبینی ثابت و غیر متغیر را کشف میکند. از آنجا که معنای موجود در جهانبینی، تغییر نمیکند باید متن - واژهها و گزارهها - معنای ثابت داشته باشند و تطور معنایی در الفاظ و گزارهها قابل قبول نیست.
باید توجه داشت که تحلیل معنای لفظ دارای فرایندی است که اگر درست پیموده شود، به کشف معنا میانجامد. در این فرایند، واژه معنای سیّال دارد و ممکن است در نهایت، به معنای ثابت برسد یا معناشناس نتواند فرایند را به تحلیل نهایی برساند.
سیّال بودن معنای لفظ به این معنا، با سیّال بودن آن در رویکرد درزمانی متفاوت است؛ زیرا در معناشناسی درزمانی، معنای الفاظ در بستر تطور جهانبینی معناشناسی میشود؛ یعنی فرض این است که جهانبینی معنایی در حال تطور و توسعه است، به این بیان که معانی نهفته در جهانبینی گسترش مییابند. از اینرو، باید معنای الفاظ را با لحاظ توسعه جهانبینی و رای شناسایی کرد. از اینرو، سیّال بودن معنای الفاظ و نسبی بودن آن یکی از ویژگیهای این رویکرد است.
معنای نسبی، تعیینکننده معنای نهایی است. تغییر در معنای نسبی گاه تا جایی پیش میرود که بر معنای پایه و اساسی غلبه کرده، آن را بیاثر میکند. به بیان دیگر، دستگاه زبانی با کمک واژههای نسبی، جهانبینی جدید تولید میکند و این از ویژگیهای نص مؤسس است.۱
حوزهها و میدانهای معنایی فرعی
هر دستگاه زبانی در درون خود، گروه واژههایی دارد، هر کلمه کلیدی در کنار دیگر