به اصول کافی، متن مفسر به شمار میآیند. نکته مهم این است که لزوماً هر متن تفسیری، متن مفسر نیست، بلکه باید میان متن مؤسس و مفسر در جهانبینی همسویی وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، اگر جهانبینی متن تفسیری با جهانبینی قرآن همسو باشد متن از نوع مفسّر است و در غیر این صورت، متن مغایر خواهد بود.
متنِ مقلّد
اینگونه متنها، خط سیر جهانبینی متن مؤسس را ادامه میدهند. این را میتوان در متنهای پویا همچون تفاسیرِ شاگردان علامه طباطبایی نسبت به المیزان یا کتب فلسفی که ادامهدهنده فلسفه حکمت متعالیه هستند، دید. کارکرد این متون تحلیل، گسترش و یا سادهسازی اصولی است که در متن مؤسس یافت میشود.
متن مغایر
در صورتی که میان متن تفسیری و متن اصلی از نظر جهانبینی دوگانگی وجود داشته باشد، متن مغایر یا «مؤوَّل» نامیده میشود. این تفاوت و ناهم سویی در جهانبینی شامل تغییر، تأویل، تقلیل یا تحویل نسبت به فرهنگ متن اصلی است. برای این نوع از متون، میتوان اسرائیلیات در تفاسیر را نام برد.
در تحقیق معناشناسی اولویت با متن مؤسس و مفسّر است و متنهای مغایر و مقلّد توصیه نمیشود. بر اساس تقسیمبندیهای پیشگفته، اولویتهای متنی در تحقیق معناشناسی شامل موارد زیر است:
۱. قرآن بهعنوان متن مؤسس، پویا و باز. مثال برای عنوان تحقیق: «تحلیل میدانهای معناشناسی عقل در قرآن کریم»؛