ابوالقاسم بلخی معتزلی به وعید گرایش پیدا كرده، چه آن كه او زمانی در خراسان نزد ابوالقاسم بلخی به سر میبرده است.۱ از فعالیتها و سرانجام این طیف اعتزالگرای امامیه، گزارش زیادی در دست نیست، ولی میدانیم که فرزند و نواده صرام در زمره عالمان امامیه قرار داشتهاند و ابوحازم نیشابوری، از شاگردان صرام نیشابوری، برای ترویج اندیشه استادش در نیشابور فعالیت میکرد.
شیخ طوسی - ظاهراً پیش از ورود به بغداد - کتاب کلامی بیانالدین صرام را نزد ابوحازم نیشابوری فراگرفته۲ كه احتمالاً فراگیری این کتاب، زمینهساز آشنایی شیخ طوسی با دیدگاههای معتزلیان بوده است. بنا بر پارهای از گزارشها، شیخ طوسی در آغاز به نظریه وعید اعتقاد داشته و بعدها از آن نظر برگشته است.۳ به نظر میرسد، او در خراسان تحت تأثیر ابوحازم نیشابوری به دیدگاه وعید تمایل نشان میداد و پس از مهاجرت به بغداد، با اثرپذیری از متكلمان بغدادی - مانند شیخ مفید و سید مرتضی - از آن دیدگاه دست كشیده است. اما رویکرد اعتزالگرایان امامی در جامعه امامی خراسان بهویژه شهر نیشابور، با مخالفتهای جدی رو به رو بوده است، كه ریشه این مخالفتها را باید در مدرسه كلامی كوفه پیجویی كرد. در پیشینهشناسی نزاع امامیه و معتزله درمییابیم که امامیان نخستین در مدرسه كوفه، در تقابل جدی با معتزلیان قرار داشتهاند.
میراثداران كلام كوفه در خراسان نیز مانند اسلاف خود، فكر اعتزالی را برنتابیده و در نقد این تفكر به جد همت گماشتند. فضلبن شاذان نیشابوری - متكلم پرآوازه امامیه - با تألیف آثاری مانند: النقض علی الاسكافی، الردّ علی الاصم و الردّ علی اهل التعطیل، در ردّ دیدگاه رهبران معتزله و آموزههای آنان، بیش از دیگران كوشید؛۴