وزیر مهدی، هادی و هارون عباسی، ۱ عیسیبن روضه حاجب منصور، ۲ ابومحمد نوحبن دراج نخعی کوفی قاضی هارون عباسی در ناحیه شرقی بغداد، ۳ زیادبن مروان قندی کارگزار مالی هارون عباسی در بغداد، ۴ محمدبن اسماعیلبن بزیع و احمدبن حمزهبن بزیع از وزرای عباسیان۵ از این دستهاند.
چندان عجیب نیست كه بعضی از این اصحاب، حتیٰ به دستور مستقیم خلیفه عباسی از كوفه عازم بغداد میشدند.۶ دلیل دیگر مهاجرت، تمایل جدی به دانشافزایی و علمپراكنی در میان امامیه است. گروهی از اصحاب به دلیل مركزیت یافتن علمی بغداد و اجتماع اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان در آنجا، با انگیزه فعالیتهای علمی به بغداد عزیمت كردند. در اینباره باید به طور عمده به جریان كلامی امامیه اشاره كرد. هشامبن حكم به عنوان شخصیت ممتاز این جریان با راهاندازی مجالس مناظره و راهبری آنها حتیٰ در حضور كارگزاران عباسی، ۷ به روشنی ما را با دغدغههای علمی امامیه آن روز در بغداد آشنا میكند. البته ظاهراً برخی از اصحاب به دلیل جاذبههای اقتصادی بغداد، برای تجارت به آن شهر عزیمت كرده بودند.۸
1.. برقی، الرجال، ص۲۶.
2.. نجاشی، رجال، ص۲۹۴.
3.. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۱۶.
4.. همان، ج۱، ص۱۰۷.
5.. نجاشی، رجال، ص۳۳۰-۳۳۱.
6.. جعفربن مازن كاهلیكوفی از محدثان امامیه توسط مأمون عباسی به بغداد فراخوانده شد و ظاهراً در آنجا اجازۀ فعالیت علمی به وی داده شد. (ابنحجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۱). وی نیز به شاگردانی چون حمیدبن زیاد نینوایی حدیث آموخت (ابنحجر، لسان المیزان، ج۲، ص۱۲۱). مشخص نیست مقصود مأمون از این اقدام چه بوده است، بعید نیست كه وی به قصد تضعیف اهل حدیث و تقویت محدثان گروههای اسلامی دیگر به این اقدام دست زده باشد.
7.. ابنندیم، الفهرست، ص۲۲۳؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۲۵۹.
8.. برای نمونه: افرادی مانند عبدالرحمانبن حجاج و محمدبن ابیعمیر از اصحاب ساكن بغداد به بیاع السابری مشهور بودند. (شیخ طوسی، رجال، ص۲۳۶-۲۹۹) ظاهراً این دو نفر در آن شهر به خرید و فروش نوعی البسه به نام سابری یا شاپوری اشتغال داشتهاند.